سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زیبایی بردباری، نشانه فراوانی دانش است . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 88 بهمن 27 , ساعت 4:30 عصر

تأثیر والدین بر رشد اخلاقی کودکان؛ تحلیلی مربوط به حیطه اجتماعی (1)
اشاره
در سده اخیر به موازات تحول در عرصه‏های مختلف، تحولات عظیمی نیز در عرصه علوم انسانی از جمله مباحث فلسفی و علوم تربیتی روی داده است. بی‏تردید این تحولات روبنایی است و خود حاکی از انقلاب در اندیشه‏های بنیادین آدمیان از جمله در نوع جهان‏بینی و فلسفه وجودی آنان است.
از جمله تحولات در این عرصه مربوط به حوزه مفاهیم و تعریف آن‏هاست. به بیان روشن‏تر، واژه‏هایی نظیر اخلاق و تربیت اخلاقی، معنا و مفهوم پیشین خود را از دست داده و معنای دیگری از آن اراده می‏شود. تردید نیست عمق تعریف عرفا و اندیشمندان اخلاقی پیشین، اعم از مسلمان و مسیحی، از اخلاق و تربیت با آنچه امروزه به این نام خوانده می‏شود متفاوت است. راه‏یابی اندیشه‏های بنیان برانداز از قبیل نسبیت و... به وادی اخلاق، اخلاق عمیق و عرفانی غرب ـ و تا اندازه‏ای شرق ـ را در حد «کیفیت روابط اجتماعی» تنزل داده است و درون مایه‏های ذاتی و فطری را به مظاهر و رفتار بیرونی تبدیل نموده است. به نظر می‏رسد، در قرن حاضر آدمی بر آن شده به نوعی درون را به دست فراموشی سپرده و به رفتارها و امور دیداری و شنیداری بسنده کند.
به هر حال، مسائل مطرح شده در این گفتار، بسیار سنجیده و قابل تأمل است، به گونه‏ای که اندیشمندان تربیتی، همچنین روان‏شناسان از آن بی‏نیاز نیستند. سؤالاتی مانند این‏که چگونه می‏توان روابط اجتماعی را به فرزندان آموخت، آیا والدین در ایجاد روابط اجتماعی فرزندان نقش دارند، نقش رابطه عاطفی یا رابطه عقلانی والدین با فرزندان در تعیین روابط اجتماعی فرزندان چگونه است و چگونه می‏توان فرزندان را به رعایت مقررات اجتماعی وادار نمودوده‏ها سؤال‏دیگر از این دست به صورتی عالمانه‏وتحلیلی پاسخ داده شده است، هرچند در بسیاری موارد، جای سخن همچنان باقی است.مترجم
هرچند دانشمندانی که در باب جامعه‏پذیری نظریه‏پردازی کرده‏اند اعتقاد دارند درونی‏سازی امور اخلاقی Moral internalization )) اصولاً ریشه در تأثیر والدین بر کودکان دارد که از طریق اقدامات والدینی، راهکارهای تنبیهی و سایر شیوه‏هایی که والدین انتخاب می‏کنند صورت می‏گیرد، اما نظریه‏پردازان ساختار ـ تحولی ( Structural - developmental ) معتقدند ماهیت سلسله مراتبی که بین والدین و فرزندان وجود دارد، رشد اخلاقی کودکان را شکل می‏دهد. این عقیده به تأکید بیش از اندازه بر نقش سازنده همسالان و نهادهای اجتماعی از قبیل مدرسه، در رشد اخلاق استدلالی و تقریبا نادیده گرفتن نقش خانواده منجر شده است. در این مقاله، از نقش والدین در رشد اخلاقی و اجتماعی کودکان از زاویه «نظریه حیطه اجتماعی» ـ دیدگاهی که اصالتا ساختاری تحولی است، اما در شیوه‏ها با نظریه‏پردازی‏های پیشین متفاوت است ـ سخن به میان آمده است.
براساس نظریه حیطه اجتماعی، کودکان از خلال تجربه اجتماعی با بزرگسالان (از قبیل والدین و معلمان) و همسالان و خویشان، انواع شناخت‏های اجتماعی، از جمله نظام اخلاقی و سایر علوم اجتماعی را کسب می‏کنند. تأکید اولیه این مقاله بر رشد اخلاقی است، اما برای فهم نظریه حیطه اجتماعی، باید نظام اخلاقی در سایر حیطه‏های اجتماعی ـ شناختی توضیح داده شود. بدین ترتیب در ادامه، حیطه دانش اجتماعی به صورت خلاصه بیان خواهد شد، سپس دو گزاره ذیل درباره نقش والدین به دقت مورد بررسی قرار خواهند گرفت: اولاً، این سخن مطرح شده که واکنش‏های والدین که ماهیت عاطفی دارد، احتمالاً بستر را برای رشد اخلاقی کودکان آماده می‏کند. در ضمن این بحث، مکانیسم‏های ویژه عاطفی نیز بیان شده است. ثانیا، این سخن مطرح شده است که جنبه‏های شناختی واکنش والدین نیز راه رشد اخلاقی کودکان را هموار می‏کند. مقصود از این گفته، بیان اهمیت بازخوردهای اختصاصی والدین در واکنش اجتماعی کودکان است.
حیطه علوم اجتماعی


 


ادامه مطلب...


لیست کل یادداشت های این وبلاگ