سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مرا با عصمت تأیید فرما و زبانم را به حکمت بگشای . [امام زین العابدین علیه السلام ـ در دعای استغفار ـ]
 
جمعه 88 اسفند 21 , ساعت 5:38 عصر

برنامه های آموزشی فردی برای کودکان و خانواده ((IEP - IFSP


بیشتر کودکان سنین مدرسه با PDD NOS به آموزشهای اختصاصی نیاز دارند و تنها کودکان کوچکتر نیاز به مداخلات درمانی زود رس دارند . اگر کودکی واجد برنامه آموزشی خاص گردید والدین و مسئولین مدرسه برنامه آموزشی خاص را تهیه می بینند Individualized Education Program ( IEP) بر این اساس لیست کلیه موارد ضعف و موارد قدرت کودک تهیه می شود و متناسب با آنها برنامه ریزی می کنند . اگر کودک در کمتر از سن 3 سالگی باشد یک برنامه خانوادگی فردی نیاز داردIndividualized family service plan ( IFSP


جمعه 88 اسفند 21 , ساعت 5:38 عصر

Occupational Therapy
and the
Child with Down Syndrome
by Maryanne Bruni, BSc OT(C)
Copyright 2001, All rights reserved
If you are a parent reading this web site, you likely have a child with Down syndrome, as I do. My intent with this article is to provide you with some information about how an occupational therapist (OT) may be able to help you and your child. Occupational therapists who work with children have education and training in child development, neurology, medical conditions, psychosocial development, and therapeutic techniques. Occupational therapists focus on the child"s ability to master skills for independence. This can include:
• self care skills (feeding, dressing, grooming etc.)
• fine and gross motor skills
• skills related to school performance (eg: printing, cutting etc.)
• play and leisure skills
When your child is an infant, your immediate concerns relate to his health and growth, development of the basic motor milestones, social interaction with you and others, interest in things going on around him, and early speech sounds and responses. At this stage an OT may become involved to:
• assist with oral-motor feeding problems (this can also be addressed by Speech Pathologists). Due to hypotonia and weakness of the muscles of the cheeks, tongue and lips, feeding is difficult for some infants with Down syndrome. OTs suggest positioning and feeding techniques, and can be involved in doing feeding studies, if necessary.
• help facilitate motor milestones, particularly for fine motor skills. Occupational therapists and Physical therapists work closely together to help the young child develop gross motor milestones (eg: sitting, crawling, standing, walking).OTs work with the child at this stage to promote arm and hand movements that lay the foundation for later developing fine motor skills. The low muscle tone and loose ligaments at the joints associated with Down syndrome are real challenges to early motor development and occupational therapy can help your child meet those challenges.
When your child is a toddler and preschooler, she will likely have some independent mobility and will be busy exploring her environment. To assist her development you will want to provide her with many opportunities for learning, you will want to encourage the beginning steps in learning to feed and dress herself, you will want her to learn how to play appropriately with toys and interact with other children, you will be encouraging speech and language skills, and you will continue to provide opportunities for refinement of gross motor skills. At this stage an OT may become involved to:
• facilitate the development of fine motor skills. This is an important stage in the development of fine motor skills for children with Down syndrome. Now they will be developing the movements in their hands that will allow them to do many things as they get older, but many children need some therapy input to ensure that these movements do develop. Children do this through play; they open and close things, pick up and release toys of varying sizes and shapes, stack and build, manipulate knobs and buttons, experiment with crayons etc. Your child may face more challenges learning fine motor skills because of low muscle tone, decreased strength and joint ligament laxity.
• help you promote the beginning steps of self help skills. An OT can help parents break down the skills so expectations are appropriate, and can suggest positioning or adaptations that might help the child be more independent. For example, a child may have more success feeding herself with a particular type of spoon and dish.


ادامه مطلب...

جمعه 88 اسفند 21 , ساعت 5:38 عصر

Subclassification of Autism
A review of the most carefully controlled neuroscientific studies (Bachevalier, 1994) using various methods such as autopsy material, brain scanning and imaging (MRI, CAT, PET, SPECT, rCBF) suggest that it may be helpful to divide autism into two distinct subclasses: Type1, where there are distinct neurologic signs and varying ranges of mental retardation (encompassing approximately 60-70% of the autistic population); Type 2, where the CNS is anatomically intact and there is no mental retardation (encompassing approximately 30-40% of the autistic population). Obviously a continuum from severe functioning deficits to very minor exists in the autism population. DeLong (DeLong and Nohria, 1994) has appropriately described this phenomenon as the "spectrum" of disorders in autism. The two sub-types should be seen as fitting into such a spectrum or continuum.
It makes greater sense to subclassify autism in the above manner when the neurodevelopmental evidence is taken into consideration. For example, we know from the earlier discussion about critical periods, particularly during 8-16 weeks of gestation, that mental retardation is most likely to occur if any event interferes with the process of neuronal migration. This earlier onset disruption of the developing fetus, regardless of the cause, would produce more severe consequences. This type of disruption would affect many brain areas and have definite abnormalities such as those seen by Kemper and Bauman (1993). Cells in the limbic system (amygdala, hippocampus, cingulate, septum) would most likely be affected. The development of the Purkinje cells and deep cerebellar nuclei would also undoubtedly be affected. In this case, many neural circuits would not be properly formed and brain functioning would therefore be compromised later in life. The blend with mental retardation would make it difficult to reverse the brain functioning difficulties found with such people. Level of improvement would obviously be influenced to a very large extent by the degree of brain impairment.


 


ادامه مطلب...

جمعه 88 اسفند 21 , ساعت 5:38 عصر

ساختار آموزشی (ساماندهی )کودکان اوتیستیک
مقدمه
اوتیسم سندرمی پیچیده و دارای علایم عصبی _ روانی است که در دوران ابتدائی رشد ونمو کودک ظاهر می گردد ودارای علائمی همچون اختلال و نقص درتعامل اجتماعی و روابط بین فردی، مسایل جدی در زبان وتکلم ، وجود رفتارهای تکراری والگوهای رفتاری قالبی ومحدود،اصرار بر "همانی"و عدم تغییر در محیط است که با الگوهای ادواری وکلیشه ای رفتاری همراه می گردد و درمجموعه اختلالات نافذ وفراگیر رشدی (Pervasive .D.D ) طبقه بندی می شود.
رشدغیرعادی مهارتهای ارتباطی واجتماعی بعنوان ویژگیها ونشانه های کلیدی محسوب می گردند وافزون برآن، رشدگویش ونحوه برقراری ارتباط از عوامل مهم پیشگوئی درمورد این افراد محسوب می گردد.
معیارهای تشخیصی
معیارهای مورداستفاده بعنوان مبنای تشخیص اتیسم ، قطعی ومسلم نیستندودرطی زمان دائمأ تغییر می یابند.افزون برآن ، از زمانیکه تشخیص اختلال نافذرشد درمحیط های آموزشگاهی بیشترجا افتاده ومتعاقب آن کودکان بیشتر وبیشتردسته بندی می شوند ، تشخیص وافتراق اتیسم واقعی ازسایراختلالات نافذ رشد نیز روزبه روز مشکل ومشکل تر می شود. درمجموع چنین به نظر می رسد که اتیسم نتیجه ومحصول نهائی اختلالات مختلفی است که تمامی آنها در علائمی همچون ناهنجاریهای اجتماعی ، زبانی وعصب شناختی مشترک می باشند.
اتیسم معمولأ درمحدوده سنی 2 تا 4 سالگی تشخیص داده می شود منتها علائم ممکن است خیلی زودتر آشکار گردند. برخی از کودکان اتیستیک ممکن است درتمامی مواردوجنبه ها دچارمشکل نباشند ، در حالیکه هستنـد کــودکانـی که فـوق العـاده آشفتــه ، پریشـان خاطر وسـردرگم انـد وحتـی احتـمال دارد که به خودآسیب برسانند.برخـی ازآنـان مقاطع رشدی مختلف وبا اهمیتی همچون صحبت کردن وراه رفتن را حتی جلوتر از زمان تعیین شده درجدول رشدکسب می کنند. به همین دلیل ، اغلب والدین با مشاهده ازدست رفتن تدریجی برخی ازاین مهارتها درکودک ، پریشان خاطر وآشفته حال می گردند. اوتیسم واپسگرا (regressive autism ) اصطلاحی است که به این گروه اطلاق می شود. دسته دیگری ازاین کودکان ازهمان ابتدا دچارتأخیرات رشدی می شوند.
مخرب ترین ویژگیهای اتیسم عبارتند از:
فقدان برقراری ارتباط چشمی ، رفتارهای خودبرانگیزاننده (self-stimulatory) ، آسیب رسانی به خود، الگوهای خواب غیرمعمول ، ضایعات حسی ، خاموشی، زبان محاوره غیرمعمول، سختی وعدم انعطاف، بازی کلیشه ای با اشیاء کوچک، فقدان قوه تخیل، شوخی وبذله گوئی، حساسیت و واکنش نسبت به تغییرات دور وبر و همچنین ترجیحات غذائی .
البته بایداشاره کردکه این ویژگیها ممکن است ازکودکی به کودک دیگربسیارمتفاوت باشد.
یکی ازویژگیهای شایع اتیسم، اصرار و پافشاری آنها در عدم تغییرودست نخوردگی اوضاع وشرایط است واین کودکان اغلب بهترین عملکرد خود را بهنگام ثبات وعدم دگرگونی شرایط روزمره شان از خودنشان می دهند.جابجایی وتغییرشرایط مانندرفتن به یک مدرسه جدید ، تعطیلات ، غذاهای جدید وامثالهم ، بخصوص می تواند برای این کودکان برانگیزاننده باشد.


این طور به نظر می رسدکه موارد زیراحتما لأ در کودکان اتیسم بطور مشترک دیده می شود:
? مشکلات ودرگیری مخ ومخچه
? اختلالات وضایعات مربوط به جذب موادغذایی
? اختلال درسیستم ایمنی بدلیل نقص سلولهای واسطه
? نقص نوروترانسمیتری وواسطه های شیمیایی (سروتونین)


درگیری مخچه موجب بروز مشکلاتی در زمینه های تعادل وتوازن ، توجه ، وحس عمقی (درک ناشی از تحریک عضلات وتاندونها) می گردد. عقیده براین است که دوبخش آمیگدال وهیپوکامپ از سیستم لیمبیک درگیرهستند. محققین این تغییرات را «اصطلاحأ سیم پیچی معیوب مغز» تعبیر کرده اندچون کودکان اتیسم نمیتوانند مانند ما جهان خارج را دریافت و درک کنندبه همین خاطر است که غالبأ وقتی نام آنها صدا زده می شود پاسخی نمی دهند، به رفتارها وکارهای غیر معمول دل می بندند ، به چشمهای فرد مقابل نگاه نمی کند، و اینکه درزمینه صحبت با دیگران وبرقراری تعا ملات اجتما عی دچار مشکل هستند.
میزان بالای بروز عقب ماندگی ذهنی ومیزان بالاتر ازحد انتظار اختلالات تشنجی درکودکان اوتیسم نشان می دهد که این اختلال پایه ای زیستی دارد. حدود 75% کودکان اوتیسم دچار عقب ماندگی ذهنی هستند. تقریباٌ یک سوم این کودکان عقب ماندگی ذهنی خفیف تا متوسط دارند ونزدیک به نیمی از آنها دچار عقب ماندگی ذهنی عمیق یا شدید هستند. اختلالات همراه آن شامل عقب ماندگی ذهنی ، رفتارهای پرخاشگرانه وخودآزاری است.


رشدغیرعادی مهارتهای ارتباطی ،اجتماعی و گویش ازجمله مواردی هستند که عدم رسیدگی به آنها می تواند کودک را کاملاٌ از عرصه تعاملات اجتماعی منفک سازد و او را به انزوای کامل رهنمون سازد.


ادامه مطلب...

جمعه 88 اسفند 21 , ساعت 5:38 عصر

4. AS/HFA is a disability because of its associated medical conditions
Another argument may be that AS/HFA should be viewed as a disability because it carries with it an increased risk of medical conditions, such as epilepsy or mental retardation. For example, in classic autism, epilepsy occurs in one third of cases and mental retardation (IQ below the average range) occurs in about three quarters of cases . However, such associated medical conditions are clearly not specific to AS/HFA, and it is AS/HFA-specific features that are under discussion. Epilepsy or mental retardation may be justifiably seen as disabilities. These will require separate examination. But is AS/HFA (which by definition involves no retardation) necessarily a disability?
One might argue that some associated conditions are clearly disabilities. An example is language impairment. Many young children with HFA have little language. In some cases this applies to both their expression and comprehension. The combination of an autistic lack of social interest, together with little or no language, can be seen as a major disadvantage in a world of other people. Even if we down-play the importance of sociability, the child can still be regarded as disabled in being delayed in developing the ability to make his or her needs known. But whilst the notion of a disability may reasonably apply to extreme cases, the earlier point remains valid: that individuals with HFA need not necessarily be viewed as disabled as most of them will develop enough language even after a delay.


ادامه مطلب...

جمعه 88 اسفند 21 , ساعت 5:38 عصر

The Neurodevelopment of Autism:
Recent Advances
George W. Niemann
President, Bancroft Institutes
Haddonfield, New Jersey, USA
Introduction
During the past several decades researchers have been trying to show that people with autism have definitive brain damage. However, despite the use of more sophisticated brain scanning and imaging methods that have recently become available, there is no evidence of "brain damage" per se. As Bauman (1993), who has conducted some of the most thorough and detailed neuroanatomical examination of human brains from autopsy material has stated "there is no evidence of "brain damage" in the usual sense." Earlier Tsai (1989) had come to a similar conclusion when he reported that "results from neuropathological and brain imaging studies strongly suggest that the cerebral defect in autism is microscopic or functional, without gross neuroanatomical pathology."
Bachevalier (1994) in a very comprehensive review of numerous studies looking for cortical malformations, concluded that, " a direct role in the pathogenesis of autism seems unlikely" because no malformations confined to any specific area of the cortex could be found and they were not even present in most subjects. Yet, despite these convincing conclusions, researchers continue to look for the "holes" in the brain. Unfortunately, this kind of zealous search for neuroanatomic defects predisposes most of us to think that all people with autism must somehow be deficient because, after all, they must have damaged brains and it will only be a matter of time until technological advances produce higher resolution techniques that might find the "holes" or other anomalies in their brains.
This article argues that it is time to take a different approach and that there is much more hope for remediating the autistic brain than once thought because of recent neuroscientific findings. Fortunately, recent discoveries in the way the brain develops, from the moment of conception and during the early years, provide greater insight into the construction timetable of the human brain and the capacities and limitations imposed on behavioral and other interventions. Rather than being seen as a static event, it is important to keep in mind that the development of the brain is a dynamic process that is constantly evolving and changing in concert with the environment in which the child is placed. The limiting factors are both the biological structure of the brain as well as the environment. Limiting either one will compromise human potential. Conversely, enriching both will enhance the road to developing an individual"s full potential. This paper explores the manner in which the brain develops from the point of conception, key developmental events that may be crucial to understanding the behavior of a child with autism, and the need to provide the most conducive environment to enrich brain functioning early in life and maximize the functional capacity of the individual with autism.


Neurodevelopmental Process


 


ادامه مطلب...

جمعه 88 اسفند 21 , ساعت 5:38 عصر

اختلال در رفتارهای اجتماعی


بعضی کودکان با PDDNOS  تمایل برای اجتناب از تماسهای چشمی دارند و علاقه کمی به شنیدن صدای انسان دارد. این کودکان تمایل ندارند که مانند دیگر کودکان دستهایشان را بالا بیاورند تا بلندشان کنند یا بغلشان کنند آنها ممکن است به نظر برسند که عاطفه ضعیفی دارند و به ندرت با حرکات عضلات صورت پاسخ می دهند در نتیجه کودک به نظر می رسد ناشنوا باشد به علاوه در کودکانی با تاخیر های نموی کمتر و ضعف توانایی در پاسخهای اجتماعی ممکن است تا سالهای دوم و سوم زندگی واضح نباشد . در دوران ابتدایی کودکی  کودکان با PDD NOS   ممکن است به اجتناب از تماسهای چشمی ادامه دهند اما ممکن است از خاراندن یا قلقلک دادن  لذت ببرند یا ممکن است تماسهای فیزیکی را بطور انفعالی بپذیرند . آنها رفتارهای تیپیک ارتباطی را از خود نشان نمی دهند و به نظر می رسند قادر به ایجاد ارتباط نزدیک اجتماعی یا دوستی نمی باشند . عموما" این کودکان رفتارهای والدین را در منزل پیروی نمی کنند و بیشتر این کودکان اضطراب جدایی یا اضطراب در برخورد با غریبه ها را از خود نشان نمی دهند و به راحتی به غریبه ها درست به اندازه والدین خود نزدیک می شوند. بسیاری از این کودکان تمایلی به بودن در بین کودکان دیگر یا بازی با آنها نشان نمیدهند یا کمتر نشان می دهند یا گاهی اوقات بطور جدی از آن اجتناب می کنند .


در دوران میانه کودکی ممکن است این کودکان آگاهی بیشتر و تماسهای بهتری با والدین یا دیگر بزرگسالان آشنا نشان دهند اما همچنان مشکلات ارتباط اجتماعی ادامه می یابد . آنها همچنین دارای مشکل در انجام بازیهای گروهی و شکل دهی روابط دوستی با همسن و سالان خود هستند  اما در کودکان با شدت کمتر ممکن است با بازی دیگر کودکان همراه شوند.


همچنان که این کودکان بزرگتر می شوند ممکن است بیشتر با والدین و خواهر برادرهای خود عاطفی شوند ولی به هر حال مشکل در فهم پیچیدگی های روابط اجتماعی دارای مشکل هستند . بعضی کودکان با شدت کمتر بیماری ممکن است دارای علاقه وافر برای ایجاد دوستی با دیگران باشند اما کمبود در پاسخ به علائق و هیجانات دیگران و کمبود در فهم شوخی ها و لطیفه هایی که کودکان می گویند یا انجام می دهند می توانند ایجاد و گسترش روابط با دیگران را آهسته کند.


 نقص در ارتباطات غیر کلامی


در ابتدای دوران کودکی ممکن است این کودکان برای خواست چیزی دست بزرگتران را به سختی بکشند آنها این کار را بدون بیان احساسات با عضلات صورت انجام می دهند . آنها معمولا" به ندرت دستهایشان را یا سرشان را به نشانه قبول چیزی در جایگزینی برای صحبت کردن تکان می دهند . این گونه کودکان به ندرت در بازیهایی که در آن کاری یا چیزی را تقلید می کنند شرکت می کنند. آنها به احتمال کمتر از کودکان معمولی فعالیتهای والدین خود را کپی برداری می کنند.


در میانه و اواخر دوران کودکی چنین کودکانی بطور معمول از ژست گرفتن استفاده نمی کنند حتی وقتی که آنها به خوبی ژست های دیگران را به خوبی می فهمند . بعضی کودکان بازیهای تقلیدی را انجام می دهند اما تمایل به تکراری کردن آن را دارند .


عموما" کودکان با PDD NOS  قادر به نشان دادن لذت ، عصبانیت ، یا ترس هستند اما ممکن است فقط قادر باشند به نشان دادن حد اکثر هیجان خود باشند. آنها اغلب از بیان صورتی که به طور معمول در هیجانات ظریف بکار می رود استفاده نمی کنند.


جمعه 88 اسفند 21 , ساعت 5:38 عصر


PDD NOSPDD NOS  قرار دارد مختل است کودکان PDD NOS   که دارای عقب ماندگی ذهنی نیز می باشند ممکن است از یک سطح محدود درکی از گفتار دیگران بالاتر نروند .کودکان با شدت کمتر ممکن است دستورات ساده را با یک زمینه مساعد یا با دیدن ژست فرد بفهمند.( مثلا" بگویید لیوان را روی میز بگذار با اشاره به میز ). در موارد خفیف بیماری ممکن است فقط مفاهیم شوخی ها یا طعنه ها درک نکند مثلا" جمله (آسمان سوراخ شده و تو افتاده ای ) می تواند برای بیشتر موارد خفیف PDD NOSPDD NOS  قادر به ورور کردن ((babbleشما خوب هستید


  بریده صحبت می کنند دیده شود.


-         -        


-        


-        


-        


 با PDD NOS   شروع به صحبت می کنند ممکن است بطور معمولی از کلمات استفاده نکنند چنین کودکانی تمایل به تکیه به عبارات تکراری دارند گفتار آنها شامل تصورات، نتیجه گیری های انتزاعی و یا هیجانات ظریف نمی باشند . آنها عموما" دارای اشکال در صحبت کردن در خصوص چیزهایی است که خارج از مورد صحبت در حال حاضر است . آنها ممکن است در خصوص چیزهایی که بسیار علاقمند هستند بسیار صحبت کنند و هر وقت چیز مشابه ای بروز کند در مورد آن صحبت می کنند . اشخاص بسیار توانا ممکن است در موارد مورد علاقه به تبادل اطلاعات بپردازند اما به محض تغییر موضوع ممکن است به سرعت ادامه ارتباط اجتماعی را قطع کنند. گفتگوی رفت و آمدی در مکالمات در این کودکان دیده نمی شود . بنابراین آنها با دیگران صحبت می کنند تا با همدیگر صحبت کنند. رفتارهای غیر معمول رفتارهای مراسمی ritualistic  یا اجباری معمولا" کارهای روزمره را سخت درگیر می کند(برای مثال اصرار بر خوردن غذاهای خاص ) یا اعمال تکراری نظیر flapping  انگشتان یا بازی با انگشتان ( مثل پیچاندن یا ضربات کوتاه و پشت سر هم انگشتان نزدیک صورت و لبها ). بعضی کودکان ممکن است اشتغال ذهنی پیدا کنند : آنها ممکن است زمان زیادی را صرف کنند با بخاطر آوری اطلاعاتی پیرامون آب و هوا پایتختها یا مراکز استانها یا تاریخ تولد افراد خانواده صرف کنند .


 باطری ها یا قوطی فیلم . بعضی کودکان ممکن است اشتغال ذهنی با بعضی مظاهر مطلوب اشیا نظیر بافت مزه یا بو یا شکل آن دارند.


 باشند بنابر این آنها ممکن است مشکوک به ناشنوا بودن یا نقص بینایی داشتن باشند و برای این کودکان بسیار متداول است که به متخصص های چشم یا گوش ارجاع شوند . بعضی کودکان از برقراری تماسهای فیزیکی ملایم ممانعت می کنند و با خرسندی به بازیهای خشن و چرخشی واکنش نشان می دهند . بعضی کودکان غذاهایی را که ترجیح می دهند بسیار زیاد حمل می کنند و در مقادیر زیاد می خورند ولی از طرف دیگر بعضی کودکان تغذیه خود را محدود به موارد انتخابی خاص می کنند در حالیکه دیگران با دل و جان می خورند و نمی دانند کی سیر می شوند.


  معمولا" در تقلید کردن با عضلات صورت و ادا در آوردن مثل دست زدن مشکل دارند . بسیاری از این کودکان بیش فعال هستند و تازه در دوران نوجوانی آرام تر می شوند . بسیاری از این کودکان ممکن است حالتهایی را نشان دهند نظیر شکلک در آوردن یا با انگشتان بازی کردن  یا پیچاندن انگشتان ، روی انگشتان راه رفتن ، حملات ناگهانی انجام دادن، پریدن، حرکات تند انجام دادن ، مرتب قدم می زدن ، بدنشان را تکان می دهند یا و به این طرف آن طرف نوسان می دهند ، یا سرشان را می چرخانند یا به جایی می زنند. در بعضی موارد رفتارها گاهکاهی دیده می شوند و در بعضی موارد بطور مداوم وجود دارند
جمعه 88 اسفند 21 , ساعت 5:38 عصر

غم غربت
( Homesickness )
1- خلاصه
غم غربت، نوعی حس طبیعی تنهایی یا سردرگمی است که هنگامی که فردی از خانواده، امور روزمره و محیط جدا می شود بروز می کند. غم غربت در هر سنی ممکن است پیش آید، امّا به ویژه در کودکانی که از پدر و مادر یا پرستاران اولیه شان جدا می شوند شایع است. نوجوانان و جوانان نیز ممکن است به هنگام شروع مدرسه یا دانشگاه خود در یک شهر یا کشور دیگر، دچار غم غربت شوند. هم کودکان و هم بالغین، هنگامی که به یک محیط ناآشنا انتقال می یابند، احتمالاً چنین حسی را تجربه خواهند کرد.
کسانی که دچار غم غربت هستند معمولاً غمگین و یا حتی افسرده می باشند. غم غربت در هنگامی که فرد وقت آزاد دارد، مثلاً صبح زود، قبل از رفتن به رختخواب در شب، یا در اوقات استراحت، شدیدتر می شود. افرادی که دچار آسیب های دیگری مانند طلاق یا از دست دادن فرد مورد علاقه خود شده باشند، بیشتر در مقابل غم غربت آسیب پذیرند.
کودکان بیشتر از بقیه نشانه های مرتبط با غم غربت را از خود بروز می دهند. این نشانه ها شامل دوری گزینی از دیگران، خودداری از مشارکت در فعالیت ها یا انجام رفتارهایی به منظور جلب توجه است.


ادامه مطلب...

جمعه 88 اسفند 21 , ساعت 5:38 عصر

مهرورزی ویژگی اصلی جامعه اسلامی


پیامبر برای عالمین رحمت بود. آن قدر دلش برای آدمها می سوخت که نزدیک بود خودش را به خاطر مردم بکُشد. ائمه ما (ع) هم همین طور بودند. حضرت زهرای اطهر (س) مجسمه مهرورزی، عشق به ناس و مردم است و الان هم امام زمان و حضرت حجة بن الحسن العسکری (ع) نماد عشق به مردم است. اصلاً مگر می شود بدون مهر به یکدیگر به آن نقطه رسید. به فرض اینکه ما به نقطه ای رسیدیم که همه جاده هایمان اتوبان چهارخطه شد، همه شهرهایمان فرودگاه داشت، در همه خانه ها آسانسور و سیستمهای صوتی و تصویری پیشرفته بود و اصلاً به جایی رسیدیم که آدمها یک شاسی می زدند طی الارض می کردند. از اینجا یک شاسی می زد، با یک چشم به هم زدنی در مشهد، کرمان، شیراز و اهواز بود. قطارها، متروها، اتوبوسها و آخرین و پیشرفته ترین فناوریها در اختیار ملت ما بود، اما دلهای مردم از هم جدا بود، آیا آن محیط با جهنم تفاوتی داشت؟ حتماً تفاوتی نداشت. پس برنامه هایی که ما تنظیم می کنیم، حتماً باید در متن و بطنش نزدیک کردن و علاقه مند کردن دلهای مردم به هم باشد. اتفاقاً آثار وضعی فراوانی هم برای ما دارد. اگر مردم همدیگر را دوست داشته باشند، اجحافها، تقلبها و بعضی کارهای سطح پایین انجام نمی شود.


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ