سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شنیدم مردی از امام صادق علیه السلام می پرسید :«کسی می گوید که دوستت دارم . من از کجا بدانم که [واقعا] دوستم دارد ؟». [صالح بن حکم]
 
یکشنبه 89 فروردین 15 , ساعت 5:35 عصر

هنوز چند روزی به شروع فصل مدرسه باقی نمانده بود که فرید کوچولو، با مامان تو خیابونها، کوچه و بازارها از این مغازه به آن مغازه به دنبال خرید لباس فرم مناسبی بودند، که مدرسه گفته بود. حتماً باید رنگش سرمه ای با خطهای سفید روی آستین باشد! برای خواهر بزرگش هم روپوشی کرم رنگ با مقنعه ای سرمه ای که مخصوص بچه های راهنمایی بود! مجید برادر بزرگترش هم باید کله اش را نمره چهار می زد! دل تو دلش نبود، نمی فهمید اینقدر التهاب مامان و خواهر بزرگش از چیه؟ او دائم تو خانه می گفت:


ادامه مطلب...


لیست کل یادداشت های این وبلاگ