سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پروردگارا! دستآورد روزه چیست؟ خداوند فرمود : روزه حکمت می آورد و حکمت، شناخت و شناخت، یقین . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ـ در شب معراج ـ]
 
پنج شنبه 88 اسفند 6 , ساعت 3:8 عصر

اسپم چیست؟


اگر برای مدت طولانی است که از اینترنت استفاده می‌کنید، بدون شک تاکنون تعداد زیادی از ایمیل‌های ناخواسته دریافت کرده‌اید. بعضی ادعا می‌کنند که شما را بسرعت ثروتمند می‌کنند. بقیه قول محصولات یا خدمات جدید را می‌دهند. بعضی فضایی از صندوق پیستی شما را اشغال می‌کنند و از شما می‌خواهند که ایمیل را به بقیه ارسال کنید یا وب‌سایت مشخصی را ببینید. در جامعه اینترنتی ایمیلهای بعضاً تجاری ناخواسته، “اسپم” نامیده می‌شوند. اسپم اثری بیش از مزاحمت برای استفاده‌کنندگان اینترنت دارد و بطور جدی بازدهی شبکه و سرویس‌دهندگان ایمیل را تحت تاثیر قرار می‌دهد. و این به این دلیل است که فرستندگان اسپم از هزینه بسیار پایین ایمیل استفاده می‌کنند و صدهاهزار یا حتی میلیون‌ها ایمیل را در یک زمان ارسال می‌کنند. حمله‌های اسپم پهنای باند زیادی را می‌گیرد، صندوق‌های پستی را پر می‌کند و زمان خوانندگان ایمیل را تلف می‌کند. گاهی می‌توان اسپم‌ها را از عناوین عجیب، غیرمنطقی و مضحکشان تشخیص داد.


آمار زیر درصد ایمیل‌هایی را که در ماه‌های اخیر بعنوان اسپم تشخیص داده شده‌اند، به تفکیک ماه در نمودار و جدول زیر مشخص شده‌اند.


 
 درصدهایی که از کل ایمیل‌ها،


 بعنوان اسپم شناخته شده‌اند


(در مدت یک سال)
 
March 2004
 63%
 
February 2004
 62%
 
January 2004
 60%
 
December 2003
 58%
 
November 2003
 56%
 
October 2003
 52%
 
September 2003
 54%
 
August 2003
 50%
 
July 2003
 50%
 
June 2003
 49%
 
May 2003
 48%
 
April 2003
 46%
 


 چگونه با اسپم مقابله کنیم؟


 


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

فرایند شکل‏گیری رشد اخلاقی کودکان
چکیده
رشد اخلاقی کودکان موضوع مهمی است که همیشه مورد توجه روان‏شناسان با رویکردهای گوناگون رفتارنگری، روان تحلیل‏گری و شناخت‏گرایی بوده است.
اینکه چگونه کودکان به عناصر اخلاقی تبدیل می‏شوند، مراحل رشد اخلاقی آن‏ها چیست، تا چه میزان تحت تأثیر عوامل گوناگون رسشی و یادگیری هستند و مسائلی از این دست، بر اساس رویکردهای متفاوت پاسخ داده شده‏اند. در این مقاله، به فرایند رشد اخلاقی از منظر نظریه‏های گوناگون پرداخته شده است.
کودکان در ابتدا، هیچ‏گونه تصوّر و دیدگاهی درباره خیر و شرّ امور ندارند و به همین دلیل مسئول رفتار خود نیستند و عنصر اخلاقی به حساب نمی‏آیند و برای تبدیل شدن به عنصر اخلاقی باید یک فرایند تدریجی و پیچیده‏ای را طی کنند. این فرایند به دو عامل مهم «رشد توانایی‏های مادرزادی» 1 و «یادگیری و تجربه» 2 بستگی دارد. اما سؤال اساسی این است که این فرایند چگونه صورت می‏گیرد؟ و آیا این فرایند از الگوی خاصی و مراحل رشد معینی پیروی می‏کند؟ آیا آن الگو در تمام فرهنگ‏ها و زمان‏ها مشابه و یکسان است؟ و سرانجام اینکه، هر کدام از عوامل رشد طبیعی و توانایی‏های مادرزادی، یادگیری و تجربه به چه میزانی در این فرایند رشد اخلاقی مؤثرند؟
این‏ها سؤالاتی هستند که روان‏شناسان ـ که با رشد اخلاق به عنوان بخشی از رشد کودک سر و کار دارند ـ به آن پرداخته‏اند و با روش‏های تحقیق علمی و تجربی و آزمون‏های سنجش رشد اخلاقی در پی پاسخ آن‏ها می‏باشند.
البته پرسش‏های دیگری نیز مطرحند که در حیطه فلسفه و فلسفه اخلاق قرار دارند و بحث و گفت‏وگو از آن‏ها به عهده فلاسفه و دانشمندان فلسفه اخلاق است. این پرسش‏ها بی‏ارتباط با سؤالات دسته اول نیستند، بلکه به یکدیگر وابسته‏اند؛ پرسش‏هایی نظیر: خوب و بد اخلاقی چیست؟ آیا حقایق اخلاقی کلی وجود دارد؟ حوزه اخلاقیات چیست؟ قدرت و میزان نفوذشان چگونه و چقدر است؟ روان‏شناسان بدون تبیین ماهیت اخلاقیات نمی‏توانند برداشتی درباره اخلاق و رشد اخلاق ارائه دهند به طور کلی، پژوهش‏های تجربی درباره رشد اخلاق مبتنی بر پذیرفتن یک نظریه اخلاقی معاصر است. به عبارت دیگر، تحقیقات نظری در روان‏شناسی درباره رشد اخلاقی با یک سری مسائل زیربنایی دیگر که در فلسفه اخلاق مورد بررسی قرار می‏گیرند، ارتباط دارد و این مطلب، لزوم وابسته و مبتنی بودن نظریه‏های رشد اخلاق به فلسفه اخلاق را نشان می‏دهد، هرچند دانشمندان علوم اجتماعی و روان‏شناسان نمی‏خواهند به این مطلب اعتراف کنند.
طی نیم قرن گذشته روان‏شناسان تحقیقات بسیاری درباره رشد اخلاق انجام داده‏اند. اگر اخلاق را به عنوان مجموعه‏ای از قواعدی (اوامر، نواهی) که رفتار انسان را کنترل می‏کند بدانیم، رشد اخلاق را می‏توان فرایندی دانست که به سوی پذیرش این مجموعه قواعد حرکت می‏کند. طبیعی است که این فرایند تحت تأثیر عوامل رسشی و یادگیری است. بنابراین، شامل یادگیری، شناخت قواعد و شناخت موقعیت‏های اعمال قواعد می‏شود. نکته دیگر اینکه، چنانچه بپذیریم مکاتب الهی و دیگر نظریه‏پردازان در حوزه اخلاق در تعریف اخلاق به مجموعه‏ای از قواعد و هسته مرکزی آن اتفاق نظر دارند، ولی درباره منبع و سرچشمه آن و ویژگی‏های آن‏ها و نقش اخلاق و میزان قدرت و نفوذ آن، برداشت‏های متفاوتی ارائه شده است. همچنین بر اساس دیدگاه‏های متفاوت درباره ماهیات انسان، برداشت‏های گوناگونی درباره رشد اخلاق وجود دارد: آیا رشد اخلاق همان شکوفایی کیفیات طبیعی و مادرزادی انسان است یا عوامل و نیروهای بیرونی و محیطی موجب رشد اخلاق است و یا شکل و الگوی سومی دارد؟


 


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

اندیشه، بینش و جوانی
«و قالوا لَوْ کُنّا نَسمعُ أو نَعقلُ ما کُنّا فی أصحابِ السّعیر؛(1)
و (دوزخیان) گفتند: اگر حرف شنو بودیم یا می اندیشیدیم، هم اکنون از اهل آتش نبودیم.
بروز و ظهور فرآورده های جدید هنری و توسعه رسانه های تبلیغاتی و پیچیدگی مسائل ارتباطی و تنوع خواسته ها و نیازهای جوانان و حجم گسترده برنامه های خبری و نیز تجارت جهانی محصولات فرهنگی، اکنون رفتار، ویژگی ها و نیازهای جوانان عصر ما را به شکلی مشخص، نسبت به گذشته، متفاوت ساخته است. درگذشته مواد تخدیر کننده فقط در هنگام بیماری و برای درمان به کار می رفت، در حالی که امروزه بسیاری از جوانان از آن برای سرپوش گذاردن بر آلام و دردهای درونی و برای بی حس کردن خود استفاده می کنند. در گذشته کوچک ترها از بزرگ ترها حساب می بردند و بزرگی و کوچکی مطرح بود؛ اما الان جوانان ما هیچ تفاوتی بین خود و بزرگ سالان نمی بینند. آن وقت ها جوانان در کنار خانواده ها احساس آرامش و امنیت می کردند، در حالی که امروزه به خاطر مشکلات زیادی که برای خانواده به وجود آمده است و نیز نبود زبان و درک مشترک، چنین احساسی را ندارند. درگذشته دسترستی جوانان به مواد تخدیری و محصولات مبتذل فرهنگی با کندی و دشواری صورت می گرفت و متضمن گذشت از موانع مختلف و پیمودن مراحل بسیاری بود و فساد در جاهای ناپیدایی انجام می گرفت؛ امّا امروزه به راحتی عوامل فساد در همه جا حتی در کوچه و خانه و بازار، دست به دست می چرخد و در عرض چند لحظه جوانان عزیز ما را گرفتار و از درس و کار و خانواده بیزار می کند. متأسفانه این، روند تهاجم فرهنگی در جامعه امروز ما و بلکه در همه جهان معاصر است.
تنها کاری که جوانان ما برای مقابله با این تهاجم می توانند بکنند، مجهز کردن خودشان به سلاح ایمان و تفکّر است. حتی ایمان هم زمانی برای آنان سودمند است که همگام و همراه با تعقّل و تفکّر منطقی باشد. بنابراین، جوانان ما زمانی می توانند به مبارزه با مشکلات و دشواری ها و از جمله تهاجم فرهنگی بروند که خودشان را مجهز به سلاح استدلال و تعقّل و تفکّر منطقی کرده باشند. امام علی(ع) می فرماید:
لا یُستَعانُ عَلَی الدّهْرِ إلّا بالعقلِ.(2)
بر زمان، پیروز نمی توان شد، مگر با تعقّل و تفکّر.
هیجانات جوان


 


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

نگاهی به پیوند پروتستان و صهیونیسم
مطلبی که در پیش روی دارید توسط دکتر حیدررضا ضابط از محققین بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی درخصوص صهیونیسم مسیحی به رشته تحریر درآمده است. در این مقاله، پژوهشگر تلاش کرده است با استفاده از سایت های مختلف پروتستان ها چهره روشن تری از ابعاد وجودی «صهیونیسم مسیحی» ترسیم کند.
مسیحیت به سه شاخه کاملا جدا و مخالف یکدیگر یعنی کلیسای کاتولیک روم، ارتدکس و پروتستان تقسیم شده است. کشورهای جنوب اروپا و آمریکای لاتین عمدتا کاتولیک، کشورهای شمال اروپا و ایالات متحده آمریکا پروتستان و پیروان کلیسای ارتدکس در اروپای شرقی هستند.
این سه کلیسا در اعتقادات دینی و مراسم عبادی کاملا ازیکدیگر جدایند و مانند سه دین مختلف عمل می کنند و حتی انجیل کلیسای پروتستان با انجیل کلیسای کاتولیک تفاوت زیادی دارد. کلیسای کاتولیک و پروتستان از پنج قرن گذشته علیه یکدیگر مبارزه کرده اند، به گونه ای که بسیاری از جنگ های قرن های هفدهم و هجدهم میلادی برخاسته از اهداف و آرمان های کاتولیکی و پروتستانی بوده است که نمونه زنده آن درجهان معاصر درگیری مسلحانه و دائمی بین پیروان کلیسای کاتولیک و پروتستان درایرلندشمالی است.
تاکنون بیش از یک هزار فرقه و کلیسای مختلف در درون پروتستانیسم ظهورکرده و هنوز هم تعداد فرقه های جدید در پروتستانیسم روبه افزایش است و آمریکا مرکز تولید فرقه های جدید در پروتستان می باشد.
یکی از ویژگی های کلیسای پروتستان رابطه بسیار نزدیک آنها با دولت های اروپایی می باشد و این دولت ها برای ترویج مسیحیت پروتستان ازمبلغان خود درکشورهای جهان سوم حمایت های گسترده مالی، تبلیغاتی و سیاسی می کنند؛ به عنوان مثال در انگلیس دولت و کلیسای پروتستان ازهم جدا نیست و ملکه انگلیس در رأس دولت و کلیسا قراردارد.
مبلغان انجیل


 


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

آسیب‏شناسی تربیت دینی جوانان
اشاره: این روزها در بسیاری از محافل و مجالس صحبت از این می‏شود که نسل جوان ما از دین گریزان شده و نسبت به ظواهر و شعائر دینی بی‏اعتنا گشته‏اند. تحلیل و شناخت دلایل و زمینه‏های پدیده دین‏گریزی جوانان، بر فرض درستی آن، نیازمند کار جدّی در حوزه‏های مختلف است، که امیدواریم با همّت پژوهشگران حوزه و دانشگاه صورت گیرد.
آنچه در پی می‏آید خلاصه سخنرانی و پرسش و پاسخ آقای دکتر گلزاری است که در «کانون گفتمان دینی» حوزه علمیه قم صورت گرفته است. امیدواریم که درج این مطلب فتح بابی باشد برای بحث و بررسی در این زمینه.
گرایش دنیای معاصر به دین در آستانه ورود به قرن بیستم، خیلی زیاد شده است. در کتاب‏های مربوط به تاریخچه برخورد روان‏شناسی با دین، سه مقطع را می‏بینیم. استادان روان‏شناسی در طلوع علمی شدن (تجربی شدن) تقریبا در اوایل سال 1900 میلادی و در سی سال نخست آن، کسانی بودند که تحصیلات حوزوی داشتند؛ همان‏طور که پس از تأسیس دانشگاه تهران، عده‏ای از استادان آن، کسانی بودند که در حوزه تحصیل کرده بودند، مثل مرحوم فروزان‏فر، مرحوم همایی و دیگران، در آغاز روان‏شناسی و در سی‏سال نخست، کسانی مثل ویلیام جیمز، استانلی هال و... افرادی دیندار بودند که سعی کردند روان‏شناسی را با روش و متدلوژی جدید علوم تجربی در خدمت تبلیغات دینی بگیرند. مجله تربیتی دینی نوجوانان در اوایل قرن بیستم به وسیله استانلی هان ـ که مؤسس تحقیقات نوجوانی و بلوغ است ـ چاپ شد. ویلیام جیمز در سال 1902 کتاب انواع تجربه‏های مذهبی و یا تنوع تجربه‏های مذهبی را منتشر کرد که در آن تجربه‏های عرفانی و مذهبی را نقل کرده است. بخشی از این کتاب مفصل، سال‏ها قبل در ایران به نام «دین و روان» به وسیله آقای قائمی ترجمه شده است. در سی‏سال اول روان‏شناسی، خیلی از کارها و تحقیقات و رساله‏های دکترای روان‏شناسی، به تحقیقات دینی گرایش داشته است.
تقریبا سی‏سال بعد ـ یعنی 1930 تا 1960 م. ـ انکار و اعراض و روگردانی از دین در روان‏شناسی دیده می‏شود. یک استاد معروف دانشگاه و صاحب‏نظر معروفی مثل آن پُرد در سال 1950 می‏گوید:
من پنجاه کتاب روان‏شناسی درسی را در امریکا بررسی کردم، حتی یک بحث کوچک درباره مذهب، به‏عنوان یک بحث انسانی و عاطفی مطرح نشده بود.
در سی‏سال پس از آن، با ظهور و اوج رفتار گرایی که صبغه مادی‏گرایی داشته و مسایلی که کلیسا ایجاد کرده بود، روگردانی از دین، در کارهای علمیِ روان‏شناسی و علوم جدید به‏شدت دیده می‏شود و بسیاری از مجله‏های علمی روان‏شناسی دینی تعطیل می‏شوند.
دوباره از حدود سال‏های 70-60 میلادی به این طرف، شاهد این هستیم که بررسی‏های روان‏شناسانه نسبت به مسایل دینی و مذهبی زیاد می‏شود؛ به‏طوری که در سال‏های اخیر، ده‏ها مجله معتبر و ده‏ها سمپوزیوم و سمینار برگزار می‏گردد. انجمن روان‏شناسی امریکا از متخصصان دنیا می‏خواهد که در این زمینه ثبت نام بکنند. تعداد متخصصانی که عضو انجمن روان‏شناسان مسیحی بودند، تقریبا از 200 نفر در سال‏های 1993، به یکباره در سال‏های اخیر به 16000 نفر می‏رسد و ده‏ها مجله در روان‏شناسی دین فعالیت می‏کنند و درنتیجه حجم وسیعی از تحقیقات دینی را در این حوزه می‏بینید. کسانی که با اینترنت سر و کار دارند، می‏بینند که تحقیق‏های مربوط به دین در ابعاد علوم انسانی و نظری آن، خیلی زیاد شده است. این تحقیقات در سطح دنیا مطرح است.


 


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

مروری بر کاربرد درمانی و اثرات جانبی سرترالین در کودکان
سرترالین ( sertraline ) با نامهای تجارتی Zoloft و Lustr al جزو نسل سوم داروهای ضد افسردگی قلمداد می گردد و یک مهارکننده اختصاصی جذب مجدد سروتوئین SSRIs ( Selective Serotonin Reuptake Inhibitor ) است . این دارو بطور معمول در درمان اختلالات خلقی واضطرابی بزرگسالان مصرف می گردد ولی مصرف آن در کودکان از جانب FDA ( Food and Drug Administration ) تأیید نگردیده است (1). اثرات ضد افسردگی این دارو مشابه ضد افسردگیهای سه حلقوی ( TCA ) می باشد. علی رغم مشابهت مکانیسم عمل آنها SSRIs تفاوتهای فارماکوکینتیک مشخصی با TCAs دارد. سرترالین پس از تجویز خوراکی به آهستگی جذب می گردد و در عوض 8-6 ساعت به پیک پلاسمایی خودش می رسد (2و3). نیمه عمر دفعی آن 32-26 ساعت است و مانند سایر SSRIs عمدتاً در کبد متابولیزه شده و به متابولیت غیر فعال خود desmethylsertraline تبدیل می گردد. برخلاف فلوگزتین و پاروگزتین ، سرترالین اثرات فارماکوکینتیک خطی در محدوده دوزهای درمانی 50 تا200 میلی گرم روزانه دارد(3). اغلب یک دوز ثابت روزانه توصیه می گردد، در عرض حدود یک هفته به سطح پایدار سرمی می رسد و خواص فارماکوکینتیک آن در افراد مسن و کسانی که نارسایی کلیه دارند با افراد جوان و میان سال تفاوتی ندارد. بنابراین ، دوزاژ آن در افراد مسن مشابه افراد میانسال است (2). تجویز سرترالین به افراد سالم باعث مهار انتخابی جذب 5-هیدروکسی تریپ تامین ( 5- HT ) به پلاکت های خون می گردد(2). با توجه به اثرات درمانی ضد افسردگی این دارو و کمتر بودن عوارض جانبی آن وتجویز راحتر آن (دوز واحد روزانه ) و با توجه به گزارشات متعدد و متفاوت راجع به کاربرد و عوارض جانبی آن در کودکان ، بررسی آخرین یافته ها و تحقیقات علمی در زمینه مصرف سرترالین در کودکان ضروری به نظر می رسد. در این مقاله با بررسی بیش از سی مقاله تحقیقی منتشر شده در مجلات معتبر دنیا طی سالهای اخیر، به اثرات درمانی ، کاربرد، عوارض جانبی ، مزیت و عدم مزیت آن و دوزاژ سرترالین در کودکان پرداخته شده است .
مرورمقالات
الف - سرترالین برای درمان افسردگی و وسواس در کودکان
عمده ترین مورد استفاده سرترالین در درمان افسردگی و وسواس می باشد. Tierny . 33 مورد کودک و نوجوان 18-8 ساله که مبتلا به افسردگی اساسی بوده وبرای مدت 10-2 هفته تحت درمان با سرترالین قرارگرفته بودند را مورد مطالعه قرار داده است (4). دوز متوسط مصرف شده در این بیماران 6/1 میلی گرم به ازای کیلوگرم یا 100 میلی گرم روزانه بود. وی با استفاده از ابزار سنجش CGI ( Clinical Global Impression ) در 17 مورد بهبود مناسب مشاهده نمود و میانگین در صد کلی بهبودی 65 درصد بود. هرچه میزان سن بالاتر می رفت ، میزان بهبودی هم بیشتر شده بود. در16 مورد عوارض جانبی مشاهده گردید. در هشت مورد به علت بروز عوارض شدید، دارو قطع گردیده بود. از این میان هفت مورد عوارض جانبی رفتاری داشتند. عمده عوارض جانبی در طی هفته اوّل درمان مشاهده گردید. همچنین دو بیمار دچار حالت مانیا شدند. در هیچ کدام از بیماران بروز علائم خودکشی یا تهاجم ( Violence ) یا بدتر شدن علائم افسردگی مشاهده نگردید(4). در یک مطالعه 12 هفته ای بر روی 13 نوجوان مبتلا به افسردگی اساسی که توسط McConville و همکارانش انجام شد، کارایی سرترالین در درمان افسردگی مورد بررسی قرار گرفت (5). نتایج دلالت برآن داشت که سرترالین باعث کاهش قابل ملاحظه در علائم افسردگی واضطراب در طی 8-5 روز اوّل درمان می گردد و در عرض 12 هفته بهبودی قابل توجهی را به همراه دارد. پروفایل کلی عوارض جانبی آن پایین بوده (14 درصد) و مطرح گردیده است که همراهی افسردگی با سایر اختلالات روانپزشکی ، نتیجه درمان را بدتر نمی کند. Alderman ، فارماکوکینتیک ، بی خطر بودن و کارایی سرترالین در 61 کودک و نوجوان 17-6 ساله مبتلا به افسردگی اساسی یا وسواس را مورد بررسی قرار داده است (6). کلیه بیماران یک دوز واحد ابتدایی 50 میلی گرم دریافت می کردند و پس از یک هفته توقف ، دوره پنج هفته ای درمان به یکی از دو شکل زیر شروع می گردید: 25 میلی گرم روزانه و افزایش دوز هر 25 میلی گرم به ازای 4-3 روز و یا 50 میلی گرم روزانه وافزایش 50 میلی گرم به ازای هر هفته تا حداکثر 200 میلی گرم . کلیه بیماران دوزاژ 50 میلی گرم اوّلیه و 65 درصد تا دوز 200 میلی گرم را تحمل نمودند. عمده عوارض جانبی این دارو شامل عوارض گوارشی و شکایات روانی بود وتفاوتی بر اساس سن در این زمینه مشاهده نگردید. در بیماران مبتلا به وسواس ، میانگین نمره CY-BOCS ( Childrens Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale ) از 25 به 13 کاهش و نمره افسردگی ( CGI ) به 2/2 (بهبودی زیاد) تقلیل یافته بود. پارامترهای فارماکوکینتیک دارو مشابه بزرگسالان بود(6). کارایی بالینی سرترالین در هشت نوجوانان مبتلا به وسواس توسط Rodrigues Rmos مورد مطالعه قرار گرفته است (7). بیماران بین 17-12 سال سن داشتند. دوز اثر به کار رفته بین 50 تا200 میلی گرم بود ودوز نگهدارنده 150-50 میلی گرم روزانه . هفت بیمار در عرض 6 ماه با بهبودی کامل پاسخ دادند و در یک دختر 16 ساله به علت عوارض جانبی غیر قابل تحمل ، دارو قطع گردید. شروع بهبودی در هفت مورد فوق قبل از هفته هشتم بود. در این هفت بیمار عوارض ناخواسته نداشتند. نتایج در کسانی که سرترالین به همراه درمان شناختی دریافت کرده بودند، خیلی مناسبتر بود(7). یک مطالعه 12 هفته ای در چند مرکز که به صورت دو سرکور و یا کنترل - پلاسبو صورت گرفت ، بی خطر بودن و اثر بخشی سرترالین در 187 کودک و نوجوان 17-6 ساله مبتلا به وسواس مورد بررسی قرار گرفت (8). به طور مشخص کسانی که سرترالین دریافت نمودند، بهبودی بیشتری نسبت به گروه کنترل نشان دادند (بر اساس معیار CY-BOCS و CGI ). بی خوابی ، تهوع ، بی قراری ، و لرزش در این گروه (سرترالین ) بیشتر بود. در 11 درصد به علت عوارض جانبی گروه سرترالین و 2 درصد در گروه کنترل درمان قطع گردید، در نهایت نتیجه گرفتند که مصرف سرترالین برای درمان وسواس کودکان و نوجوانان مفید وبی خطر است (8).


 


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

بستر اجتماعی سلامت*
درآمد
سلامت ما تنها نتیجه چگونه زندگی کردن ما نیست. [بلکه] از نوع شغلی که در اختیار داریم, درآمد ما و جهان اجتماعی ای که در آن مقیم هستیم نیز متأثّر است. در واقع, شواهد فزاینده ای وجود دارد که تفاوت های بهداشتیِ ظاهراً متأثّر از عوامل بیولوژیکی, بویژه تفاوت های مربوط به جنس, از عوامل اجتماعی نیز تأثیرپذیرند. این تفاوت ها, کم اهمیت و پیش پا افتاده نیستند. مردان به طور متوسط, پنج سال کمتر از زنان عمر می کنند. افرادی که از رفاه بیشتری برخوردارند به طور متوسط, پنج سال بیشتر از فقرا عمر می کنند (Haberman & Bloomfield, 1988). این عوامل می توانند خطر ناشی از هرگونه رفتار مربوط به بهداشت فردی, از جمله استعمال دخانیات, را تحت الشعاع قرار دهند (Hein, Suadicani & Gyntelberg, 1992). اگر هدف ما بهبود بخشیدن به وضع سلامت عمومی است, تغییر محیط و بستری که مردم در آن به سر می برند چه بسا به اندازه تغییر و تحول در برنامه هایی که به رفتارهای مخاطره آمیز فردی معطوف اند, عامل نیرومندی از کار در آید.
این مقاله خطرات بهداشتی مربوط به شماری از بسترهای اجتماعی, از جمله جایگاه اجتماعی ـ اقتصادی, جنس, شرایط شغلی, و قومیّت1 را مورد توجّه و تأکید قرار می دهد. این عوامل در شبکه پیچیده علّت و معلول ها درهم تنیده اند, تا حدّی که یک فرد در اثر عوامل مربوط گوناگونی احتمالاً در معرض خطر بیماری یا مصون و محفوظ از چنین خطری است. افراد به لحاظ اجتماعی ـ اقتصادی محروم, احتمالاً با عوامل تنش زا از جمله فشارهای اقتصادی و محیطی مواجه می شوند. علاوه بر این, ممکن است تحت شرایطی کار کنند که بیشتر از افراد مرفه به بیماری مبتلا شوند. آن دسته از افرادی که از مقام و منزلت اجتماعی یک گروه اقلیّت برخوردارند, به احتمال قوی فقیرتر از گروه اکثریت اند و مشکلات مربوط به محرومیت اقتصادی و نیز مشکلات ناشی از داشتن پایگاه اجتماعی گروه اقلیّت را با هم دارند. بر این اساس, هرچند در این مقاله درصدد آنیم که مخاطرات بهداشتی خاص یا منافع و امتیازات مربوط به بسترهای اجتماعی مختلف را شناسایی کنیم, باید به خاطر داشته باشیم که بسیاری از افراد در نتیجه تصرّف چندین موقعیّت اجتماعی با وضعیت نامطلوبی روبرو هستند.
جایگاه اجتماعی ـ اقتصادی و بهداشت


 


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

مرزها و اصول روابط خانواده در قرآن کریم
در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که دلالت می کند بر اینکه مساله همسر و رابطه جنسی در متن خلقت انسان ملحوظ است. البته قبول این مطلب نیاز به تعبد ندارد و تامل در آفرینش انسان نشان می دهد که افراد این نوع باید از راه توالد و تناسل بوجود آیند و ناچار می باید در متن آفرینش انسان این جهت رعایت شده باشد. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: همسر انسان از جنس خود انسان قرار داده شده و این یک تدبیر تکوینی, الهی است.
برا ی این که نوع انسان باقی بماند»یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نقس واحده و خلق منها روجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء« 1 جمله »بث منهما« بخوبی دلالت دارد بر اینکه انتشار افراد انسان بر اثر رابطه دو همسر است و این مساله در متن خلقت لحاظ شده است.
بنابراین این عقیده که ازدواج خود به خود یک عمل پلید و شیطانی و دارای ارزش منفی است از نظر قرآن مطرود است. این عقیده در واقع مستلزم تناقص بین تکوین و تشریع است در حالی که از نظر قرآن کریم بین نظام هستی و نظام اخلاقی تناقضی نیست.
اقتضای فطرت در مسائل جنسی
از آیات شریف قرآن استفاده می شود که این دو جنس مخالف برای هم و مکمل یکدیگر آفریده شده اند, لذا مقتضای فطرت, گرایش هر یک از این دو جنس به جنس مخالفش می باشد و گرایش به هم جنس خلاف نظام آفرینش است. این مطلب بخصوص در داستان قوم لوط در قرآن کریم در چند مورد تاکید شده است و به کرات گوشزد شده است که آنان از مسیر طبیعی و فطری خود منحرف شده بودند. و به واسطه همین امر مورد مذمت و عذاب قرار گرفتند از جمله: »و تذرون ما خلق لکم ربکم من ازواجکم« 2 همسرانی را که خدا برای شما قرار داده رها می کنید و راهی را خدا قرار نداده است می روید؟ (یعنی راهی که خلاف فطرت وطبیعت شماست).
ملاک مرز بندی در ارضاء خواستهای جنسی
آنچه موجب ارزشهای منفی در ارضاء خواسته های فطری می شود تزاحماتی است که بین خواسته ها حاصل می شود و کسر وانکسار این خواسته ها است که حد و مرزی برای هر یک از اینها تعیین می کند.
در مسائل خانوادگی مصالح اجتماعی انسان نیز لحاظ می شود از جمله زندگی انسان باید بصورت تشکیل خانواده باشد. و در هر خانواده ای همسر(زن) باید اختصاصی باشد. که از رهگذر این امر مصالح زیادی رعایت شده است, از جمله آنکه نسل بشر به این طریق تداوم می یابد و نیز روابط پدری و فرزندی حفظ شده, مسائل اجتماعی و حقوقی مربوط به آن مانند: مسائل ارث, مسئولیتهایی که پدر و مادر نسبت به فرزند و یا هر یک از دو همسر نسبت به دیگری دارند و... دقیقا رعایت می شود.
اگر هر انسانی بتواند با هر فردی از جنس مخالف که بخواهد آمیزش داشته باشد حفظ این مصالح ممکن نیست. لهذا بخاطر مصالحی که در معرض تقویت قرار می گیرد محدودیتهای باید وجود داشته باشد.
پس اجمالا در جایی که ارضاء این میل طبیعی با مصالح اجتماعی انسان تناقی داشته باشد باید در دایره خاصی که با آن مصالح منافات نداشته باشد محدود شود و آن مرز و دایره همان ازدواج قانونی است. اگر ارضاء این غریزه از این مرز تجاوز کرد ارزش منفی پیدا می کند. تعبیر قرآن بیز در مورد همین تعبیر »تجاوز« است. می فرماید: »فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادلون« 3 کسانی که مرز ازدواج قانونی و آمیزش مشروع را رعایت نکنند اینها تجاوز گرند.
ملاک ارزشهای مثبت و ارضای خواستهای جنسی


 


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

تأثیر والدین بر رشد اخلاقی کودکان؛ تحلیلی مربوط به حیطه اجتماعی (1)
اشاره
در سده اخیر به موازات تحول در عرصه‏های مختلف، تحولات عظیمی نیز در عرصه علوم انسانی از جمله مباحث فلسفی و علوم تربیتی روی داده است. بی‏تردید این تحولات روبنایی است و خود حاکی از انقلاب در اندیشه‏های بنیادین آدمیان از جمله در نوع جهان‏بینی و فلسفه وجودی آنان است.
از جمله تحولات در این عرصه مربوط به حوزه مفاهیم و تعریف آن‏هاست. به بیان روشن‏تر، واژه‏هایی نظیر اخلاق و تربیت اخلاقی، معنا و مفهوم پیشین خود را از دست داده و معنای دیگری از آن اراده می‏شود. تردید نیست عمق تعریف عرفا و اندیشمندان اخلاقی پیشین، اعم از مسلمان و مسیحی، از اخلاق و تربیت با آنچه امروزه به این نام خوانده می‏شود متفاوت است. راه‏یابی اندیشه‏های بنیان برانداز از قبیل نسبیت و... به وادی اخلاق، اخلاق عمیق و عرفانی غرب ـ و تا اندازه‏ای شرق ـ را در حد «کیفیت روابط اجتماعی» تنزل داده است و درون مایه‏های ذاتی و فطری را به مظاهر و رفتار بیرونی تبدیل نموده است. به نظر می‏رسد، در قرن حاضر آدمی بر آن شده به نوعی درون را به دست فراموشی سپرده و به رفتارها و امور دیداری و شنیداری بسنده کند.
به هر حال، مسائل مطرح شده در این گفتار، بسیار سنجیده و قابل تأمل است، به گونه‏ای که اندیشمندان تربیتی، همچنین روان‏شناسان از آن بی‏نیاز نیستند. سؤالاتی مانند این‏که چگونه می‏توان روابط اجتماعی را به فرزندان آموخت، آیا والدین در ایجاد روابط اجتماعی فرزندان نقش دارند، نقش رابطه عاطفی یا رابطه عقلانی والدین با فرزندان در تعیین روابط اجتماعی فرزندان چگونه است و چگونه می‏توان فرزندان را به رعایت مقررات اجتماعی وادار نمودوده‏ها سؤال‏دیگر از این دست به صورتی عالمانه‏وتحلیلی پاسخ داده شده است، هرچند در بسیاری موارد، جای سخن همچنان باقی است.مترجم
هرچند دانشمندانی که در باب جامعه‏پذیری نظریه‏پردازی کرده‏اند اعتقاد دارند درونی‏سازی امور اخلاقی Moral internalization )) اصولاً ریشه در تأثیر والدین بر کودکان دارد که از طریق اقدامات والدینی، راهکارهای تنبیهی و سایر شیوه‏هایی که والدین انتخاب می‏کنند صورت می‏گیرد، اما نظریه‏پردازان ساختار ـ تحولی ( Structural - developmental ) معتقدند ماهیت سلسله مراتبی که بین والدین و فرزندان وجود دارد، رشد اخلاقی کودکان را شکل می‏دهد. این عقیده به تأکید بیش از اندازه بر نقش سازنده همسالان و نهادهای اجتماعی از قبیل مدرسه، در رشد اخلاق استدلالی و تقریبا نادیده گرفتن نقش خانواده منجر شده است. در این مقاله، از نقش والدین در رشد اخلاقی و اجتماعی کودکان از زاویه «نظریه حیطه اجتماعی» ـ دیدگاهی که اصالتا ساختاری تحولی است، اما در شیوه‏ها با نظریه‏پردازی‏های پیشین متفاوت است ـ سخن به میان آمده است.
براساس نظریه حیطه اجتماعی، کودکان از خلال تجربه اجتماعی با بزرگسالان (از قبیل والدین و معلمان) و همسالان و خویشان، انواع شناخت‏های اجتماعی، از جمله نظام اخلاقی و سایر علوم اجتماعی را کسب می‏کنند. تأکید اولیه این مقاله بر رشد اخلاقی است، اما برای فهم نظریه حیطه اجتماعی، باید نظام اخلاقی در سایر حیطه‏های اجتماعی ـ شناختی توضیح داده شود. بدین ترتیب در ادامه، حیطه دانش اجتماعی به صورت خلاصه بیان خواهد شد، سپس دو گزاره ذیل درباره نقش والدین به دقت مورد بررسی قرار خواهند گرفت: اولاً، این سخن مطرح شده که واکنش‏های والدین که ماهیت عاطفی دارد، احتمالاً بستر را برای رشد اخلاقی کودکان آماده می‏کند. در ضمن این بحث، مکانیسم‏های ویژه عاطفی نیز بیان شده است. ثانیا، این سخن مطرح شده است که جنبه‏های شناختی واکنش والدین نیز راه رشد اخلاقی کودکان را هموار می‏کند. مقصود از این گفته، بیان اهمیت بازخوردهای اختصاصی والدین در واکنش اجتماعی کودکان است.
حیطه علوم اجتماعی


 


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

روشمندی و شرایط تحقیق در روان شناسی و خلأهای موجود در تدوین روان شناسی اسلامی
معرفت: در خدمت جناب حجة الاسلام والمسلمین سید محمد غروی، یکی از محققان و پژوهشگران ارجمند حوزوی، هستیم. ضمن تشکر و سپاسگزاری از این که وقت خود را در اختیار ماقراردادید، در ابتدا، خواهش می کنیم که اجمالی از زندگی و سیر تحصیلاتی خود را بیان فرمایید.
حجة الاسلام غروی:بسم الله الرحمن الرحیم. از سال 1341 ه.ش. تا 1348 در مدرسه آقای «مجتهدی» تهران مشغول آموختن دروس مقدماتی حوزه و بخش معتنابهی از سطح بودم. سپس به قم آمدم و با ادامه سطح، و تا سال 1350 از محضر اساتیدی چون آیت الله فاضل در خیارات مکاسب و جلد اول کفایة الاصول و آیت الله سلطانی و سبحانی در جلد دوم کفایه استفاده نمودم و پس از آن در درس خارج اصول و فقه شرکت کردم. در اصول از محضر اساتیدی چون آیات عظام اراکی رحمه الله ، حائری رحمه الله و شاه آبادی و وحید خراسانی استفاده نمودم. و در فقه نیز از محضر اساتیدی چون آیات عظام گلپایگانی رحمه الله و حاج شیخ کاظم تبریزی رحمه الله و حاج شیخ جواد تبریزی و حاج شیخ حسین وحید خراسانی استفاده کردم. و در فلسفه از محضر اساتیدی چون حضرات آیات محمدی گیلانی، حسن زاده آملی، مصباح یزدی و جوادی آملی و دو دوره عرفان خدمت استاد بزرگوار جوادی آملی و در تفسیر از خدمت استاد فرزانه مصباح یزدی بهره مند شدم.
در کنار تحصیل در حوزه، در سال 1354 در برنامه آموزشی «مؤسسه در راه حق» شرکت کردم.این دوره، که به منظور تربیت گروهی از طلاب که مشغول درس خارج بودند در زمینه هایی که حوزه به آن کمتر می پرداخت دایر شده بود، تا سال 1359 ادامه پیدا کرد و با وجود فراز و نشیبهایی که به دلیل مصادف شدن با دوران پیروزی انقلاب داشت، در مجموع به خوبی سپری شد.
در سال 1360، با مطرح شدن مسأله انقلاب فرهنگی، که زیر نظر «جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم» و ستاد انقلاب فرهنگی قرار داشت و مسؤولیت اجرایی آن را در ابتدا حضرت آیة الله مصباح یزدی بر عهده گرفتند، در گروه روان شناسی «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» به فعالیت پرداختم که تاکنون نیز ادامه دارد.


 


ادامه مطلب...

<   <<   41   42   43   44   45   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ