سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بپرهیزید از صولت جوانمرد چون گرسنه شود و از ناکس چون سیر گردد . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

روان‏شناسی دین و نقش دین در سلامت جسم و روان(1)
اشاره
آنچه در پی می‏آید ترجمه دو مقاله از کتاب دائرة‏المعارف روان‏شناسی و علم رفتار کورسینی می‏باشد. در مقاله اول به روان‏شناسی دین و در مقاله دوم به نقش دین در سلامت جسم و روان پرداخته شده است. نویسنده مقاله اول G.R. Collins و نویسنده مقاله دوم T. E. Woodsمی‏باشد. به دلیل ارتباط تنگاتنگ این دو موضوع، هر دو در یک مقاله درج شده‏اند.
الف.مذهب‏وروان‏شناسی(2)
چرا برخی از مردم دارای اعتقادات عمیقا مذهبی هستند، در حالی که عده‏ای دیگر هیچ اعتقادی به خدا ندارند و هیچ‏گاه در مراسم مذهبی شرکت نمی‏کنند؟ چرا برخی از مردم پیرو کلیسای پرسبیتری (Presbyterian) هستند، در حالی که برخی دیگر، پیرو کلیسای اسقفی(3)، پنتکاستل Pentecostal))، کاتولیک، یا بودایی می‏باشند؟ به چه دلیل، بعضی از معتقدان دارای تجارب هیجانی مذهبی سطح بالایی‏اند، در حالی که برخی دیگر مذهب را به عنوان یک «عادت ملال‏آور» تلقّی می‏کنند؟ چرا عده‏ای از مردم با کمک گرفتن از عقاید مذهبی‏شان تسلّی می‏یابند و مورد حمایت قرار می‏گیرند، در حالی که عده‏ای دیگر در احساس گناه و خود سرزنشگری(4) شدید فرو رفته‏اند؟ مذهب چه نقشی در سلامت روان، روان درمانگری، پالایش ارزش‏ها(5) و رفتار افراد ایفا می‏کند؟
این‏ها برخی از موضوعات جالب برای روان‏شناسانی هستند که درباره مذهب مطالعه می‏کنند. با آن‏که بسیاری تلاش کرده‏اند «روان‏شناسی دین»(6) را تعریف کنند، اما شاید تعریف روبرت اچ. تاولس (Robert H. Thouless)، استاد دانشگاه کمبریج، بهتر از بقیه تعاریف ارائه شده باشد. او در کتاب مقدّمه‏ای بر روان‏شناسی دین(7) می‏نویسد: «مطالعه روان‏شناختی مذهب در جست‏وجوی آن است که با به کار بردن اصول روان‏شناختی به دست آمده از مطالعه رفتار غیرمرتبط با مذهب، رفتار مذهبی را بشناسد.» در این رشته، روش‏های روان‏شناختی نه تنها به منظور مطالعه رفتار مذهبی، بلکه همچنین برای مطالعه نگرش‏ها، ارزش‏ها و تجارب افرادی که به وجود و تأثیر خدا یا دیگر نیروهای معنوی معتقدند، مورد استفاده قرار می‏گیرد. هرچند روان‏شناسی دین در بعضی مواقع، پدیده‏های فراروان‏شناختی(8) را مورد بررسی قرار می‏دهد، با این حال، روان‏شناسی دین بیشتر بر اَشکال سنّتی‏تر تجربه دینی، مانند دعا، روی آوردن به دین، تجارب عرفانی، عبادت و شرکت در انجمن‏ها و مراسم مذهبی، تأکید می‏کند. روان‏شناسی دین، همچنین موضوعات مشاوره‏ای را مورد بررسی قرار می‏دهد، اما بیشتر با درک و فهم رفتار یا تجربه مذهبی سر و کار دارد و به ندرت به مشاوره مذهبی و دیگر رویاوردهای مذهبی به درمانگری می‏پردازد.
از لحاظ تاریخی، روان‏شناسی دین در اوایل این قرن (قرن بیستم) با شور و اشتیاق فراوان آغاز گردید و در طول پنجاه سال پس از تولد رفتارگرایی، تقریبا خاموش گردید، و اخیرا به عنوان یک رشته پژوهشی موجّه و قابل احترام برای روان‏شناسان، مجددا ظهور کرده است. بخش 36 انجمن روان‏شناسی امریکا(9) یک گروه جالب توجه برای «روان‏شناسانی است که به موضوعات دینی علاقه‏مند می‏باشند.» در کمتر از ده سال، این بخش به سرعت رشد و توسعه یافته است، به گونه‏ای که تعداد روزافزونی از روان‏شناسان توجه خود را به شناخت رفتار و تفکر مذهبی معطوف کرده‏اند.
هرچند فروید دین را یک «توهّم»،(10) «روان‏آزردگی جهانی»(11) و «مخدّر»(12) توصیف می‏کند که امید دارد انسان‏ها بر آن غلبه کنند (آینده یک توهّم)، با این وجود، وی علاقه شدیدی به رفتار مذهبی داشت و مقالات متعدد و سه کتاب مهم درباره این موضوع نگاشته است. در اوایل ظهور جنبش «روان تحلیل‏گری»،(13) یونگ (Jung, C.G)، آدلر (Adler, A)و دیگران، به مطالعه مذهب، اغلب از یک چشم‏انداز کمتر انتقادی و بیشتر تأکیدکننده ارزش روان‏شناختی عقاید کلامی ادامه دادند.
در ایالات متحده امریکا، مطالعه مذهب، یک شاخه مهم از روان‏شناسی عمومی اولیه شمرده می‏شد. برای مثال، جی استنلی هال (G. Stanly Hall)، یک مربّی برجسته، سردمدار روان‏شناسی کودک و اولین رئیس «انجمن روان‏شناسی امریکا» می‏باشد. او با هوشیاری، روش‏های علمی را برای مطالعه دین به کار برد، مجله روان‏شناسی مذهبی(14) را پایه‏گذاری کرد، و در سال 1917 کتابی تحت عنوان عیسی مسیح در پرتو روان‏شناسی(15) منتشر نمود. کار مشهورتر و بسیار مؤثرتر، سخنرانی‏های ویلیام جیمز (William James) در گیفورد (Gifford) است. این مجموعه سخنرانی در سال 1902 در قالب کتابی تحت عنوان گونه‏های تجربه مذهبی چاپ و منتشر شد. کتاب جیمز احتمالاً تنها بررسی روان‏شناختی سنّتی مذهب می‏باشد.
با ظهور رفتارگرایی، روان‏شناسی دین، به عنوان یک حوزه تحقیق برای روان‏شناسان، به سرعت افول کرد. رفتارگرایی با منطق ساده و جذّاب خود، روان‏شناسی را از مطالعه موضوعات پیچیده‏ای مانند تأثیر عقاید، رشد و تحوّل معیارهای اخلاقی و دلایل درگیر شدن افراد در رفتار مذهبی، منحرف نمود. تنها تعداد اندکی از نویسندگان روان‏شناسی (از جمله آلپورت "Allport, G.W"، آش "Asch"، مورر"Mowrer"، میل "Meehl"، مازلو "Maslow,A"، فروم"Fromm,E"، منینگر "Menninger") کتاب‏ها یا مقاله‏هایی درباره رفتار مذهبی نگاشتند. این امر این رشته را تا نو پدیدآیی اخیر آن به عنوان یک رشته فرعی مهم روان‏شناسی زنده نگه داشت.
هر تلاشی برای تقسیم روان‏شناسی دین به حوزه‏های کوچک‏تر مورد علاقه، بدون تردید، کاری سلیقه‏ای است. با این وجود، ما می‏توانیم نتیجه بگیریم که روان‏شناسانی که در این رشته فعالیت می‏کنند به موضوعات گوناگونی می‏پردازند؛ از قبیل روش‏شناسی،(16) خاستگاه‏های روان‏شناختی دین، رشد و تحوّل مذهبی، تجربه دینی، پویایی‏های رفتار مذهبی، دین و رفتار اجتماعی، تلاش‏هایی که برای ادغام روان‏شناسی والهیّات با یکدیگر انجام می‏گیرند، و نظریه‏های روان‏شناختی دین.
برخی از زمینه‏های مورد علاقه


 


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

آثار اهمال کاری را می توان در اموری چند خلاصه کرد که عبارتند از:
1. بیش تر افراد از تأخیر در انجام کار خود و دیگران پشیمان و ناراحتند.
2. اهمال کاران در خود احساس پوچی و بی ارزشی می کنند. حضرت باقرالعلوم(علیه السلام) بستر اهمال کاری و تسویف را به دریایی تشبیه فرموده که غرق شدگان در آن ورطه را به هلاکت می رساند: «ایاک و التسویف، فانه بحر یغرق فیه الهلکی.»
3. در بیش تر گزارش هایی که اهمال کاران داده اند، این نکته جلب توجه کرده که همه از بی اعتمادی به نفس خود گلایه کرده اند.
4. بالاخره، استمرار بر اهمال کاری انسان را به وادی حیرت و سرگردانی سوق خواهد داد. چنانچه امام صادق(علیه السلام) به این واقعیت اشاره می فرمایند: «... و طول التسویف حیرة.»


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

احساس و تفکر
چکیده
نوشتار حاضر از دو بخش تشکیل شده است:
در بخش اول، نخست توضیحاتی پیرامون بحث هیجان و شناخت، پیشینه و وضعیت فعلیِ آن در روان شناسی آمده و سپس به طور خلاصه کتاب احساس و تفکر 1 ویراسته جوزف پی. فورگاس معرفی گردیده است.
در بخش دوم، گزیده ای از فصل نهم کتاب مزبور، که در مورد تأثیر حالت های خلقی و هیجانی بر شیوه تفکر و نیز نحوه پردازش اطلاعات می باشد، ارائه می گردد.
هربرت بلس ( Herbert Bless ) در این فصل یکی از جنبه های تأثیر هیجان بر تفکّر را به خوبی مورد بررسی قرار داده است. مطابق نظر نویسنده، که مؤیّد به شواهد تجربی نقل شده در این فصل نیز می باشد، حالت های هیجانی مثبت (شاد)، تکیه افراد بر افکار قالبی و قضاوت های کلیشه ای را بیشتر می کند و به عبارت دیگر، باعث نوعی سهل انگاری و مسامحه فکری می شود. این سهل انگاری لزوماً منفی و زیانبار نیست، بلکه می توان آن را نوعی مکانیزم انطباقی ارگانیزم در نحوه پردازش اطلاعات مربوط به روابط اجتماعی دانست.
معرفی موضوع و محتوای کتاب
تأثیر هیجان بر طرز تفکر و عمل ما در موقعیت های اجتماعی چیست؟ از زمان های بسیار دور، فلاسفه، نویسندگان و مردم عادی مسحور تعامل پیچیده احساس و تفکر (هیجان و شناخت) در امور انسانی بوده اند. از یک سو، غالباً فرض بر این بوده است که هیجان تأثیر مختل کننده و مضرّی بر تفکر و رفتار دارد، و بر این اساس، برخی نظریه پردازان اعتقاد پیدا کردند که هرگاه هیجان ها «مستقیماً در عمل دخیل باشند، معمولا باعث تضعیف یا انهدام فرایندهای عقلی ذهن می شوند.» (الستر، 1985، ص 379) از این رو، احساسات به منزله «عوامل نامعقول نفرت انگیزی در فرایند تصمیم گیری»، «نقش مزاحم» را بازی می کنند. (تودا، 1980، ص 133) حتی برخی ناتوانی انسان از درک و مدیریت کامل حالت های هیجانی اش را نشان دهنده نقیصه ای مصیبت بار در تکامل نوع بشر انگاشته اند. (کستلر، 1978)


 


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

نگاهی به پرخاشگری نوجوانان
چکیده
بی‏تردید، شیوع پرخاشگری (1) در میان نوجوانان، موجب نگرانی بسیاری از خانواده‏ها، اولیا، مربیان و مسؤولان کشور است.گسترش روزافزون این نابهنجاری رفتاری در شکل‏های گوناگون، بر زندگی فردی و اجتماعی انسان‏ها تاثیرات منفی گذاشته و آرامش و احساس ایمنی را مورد تهدید قرار می‏دهد.شاید بتوان گفت که یکی از علل بروز جنگ‏های خانمان‏سوز، که همواره جوامع بشری از آن رنج می‏برد و خسارت‏های جبران‏ناپذیری در پی داشته، ادامه همان رفتارهای پرخاشگرانه دوران نوجوانی جنگ افروزان است.البته توجه به این نکته ضروری است که رفتار پرخاشگرانه همیشه نامطلوب نیست، بلکه دارای حکمت‏هایی از جمله دفاع و دفع خطراتی است که بقا و ادامه زندگی را تهدید می‏کند، ولی اگر مهار نشود و به راه‏های صحیح هدایت نگردد، همین ابزار دفاعی موجب آسیب‏های جبران ناپذیری می‏شود.
این نوشتار با عنایت‏به تحقیقات نظری و پژوهش‏های میدانی، درصدد ارائه راه حل اساسی کاهش رفتار پرخاشگرانه دوران نوجوانی است.
تعاریف پرخاشگری
پیش از بیان تعاریف، معنای لغوی «پرخاشگری‏» را مورد بررسی قرار می‏دهیم. رایکرافت (Rycroft, Ch.A.1968) در واژه‏نامه انتقادی روان‏تحلیل‏گری (2) خود، پس از ذکر معنای پرخاشگری به عنوان پویایی، ابراز وجود، وسعت فکر و کشانندگی، اشاره می‏کند که این اصطلاح از واژه لاتین ad-gradior گرفته شده که به معنای «به طرف جلو حرکت می‏کنم‏» است.واژه‏های دیگری که از همین ریشه اشتقاق‏یافته عبارتند از: , Rergress ,Egress Progress و ;Ingress واژه‏هایی که حرکت‏به طرف جلو، خارج، عقب و داخل را نشان‏می‏دهند. (3) کلمه Aggradi یا صورت انگلیسی منسوخ آن Toaggress فعل لازم است که می‏تواند با فاعل به کار رود، اما با مفعول به معنای به کسی حمله بردن، نمی‏تواند کارایی داشته باشد. (4)
مک دوگال (MC Doougall, W.1908) در کتاب روان‏شناسی اجتماعی، پرخاشگری را به گروه ییل (Yale Group, 1939) هر رفتار ناشی از ناکامی را پرخاشگرانه تلقی نموده‏اند. (6) بندورا (Bandura A., 1974) اعمالی‏راکه‏به‏آسیب‏شخصی‏روان‏شناختی یا جسمانی - یا تخریب مالی منجر می‏شود، پرخاشگرانه دانسته است. (7) برای آدلر (Adler A.) ،پرخاشگری در هرگونه تجلی «میل به قدرت‏» ابراز می‏گردد.فروید «غریزه مرگ‏» (8) در رفتار هشیارانه را پرخاشگری دانسته است. (9) برکوویتز (Berkawits S., 1979) پرخاشگری را عملی می‏داند که به آسیب‏رسانی عمدی به دیگران منتهی می‏گردد. (10)
به نظر می‏آید هر رفتار عمدی - اعم از کلامی یا غیرکلامی - که منجر به آسیب رساندن شخصی - روان‏شناختی یا جسمانی - یاتخریب‏مالی به‏خود و دیگران برای رسیدن به هدفی و یا به منظور تخلیه هیجانی باشد پرخاشگری است.
طبقه‏بندی پرخاشگری


 


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

درآمدی‌ بر رویکرد جامعه‌شناختی‌ دین‌ در حوزة‌ دین‌پژوهشی‌
چکیده‌ در حوزة‌ مطالعات‌ دین‌پژوهشی، رویکرد اجتماعی‌ به‌ دین، از این‌ جهت‌ اهمیت‌ دارد که‌ همواره‌ جامعه‌ به‌صورت‌ نظام‌ اجتماعی‌ با دین‌ به‌ مثابه‌ نهاد اجتماعی، همسویی‌ داشته‌ است‌ و دین‌ را مجموعة‌ عقاید، اخلاق‌ و مقرراتی‌ برشمرده‌اند که‌ برای‌ ادارة‌ امور اجتماعی‌ و پرورش‌ انسان‌ها ثمره‌بخش‌ باشد. این‌ واقعیت‌ همانا نگرش‌ کارکرد گرایی‌ دین‌ به‌ اجتماع‌ را که‌ به‌ شناخت‌ رابطة‌ دین‌ و انسان‌ها و کارکردهای‌ آن‌ به‌صورت‌ پدیدة‌ اجتماعی‌ می‌انجامد تعیین‌ می‌کند. بر این‌ اساس، چارچوب‌ نظری‌ مقاله‌ حاضر چنین‌ است: بررسی‌ تعاریف‌ مفهومی‌ دین‌ و دستیابی‌ به‌ وجوه‌ مشترک‌ مفهومی‌ مابه‌ الاشتراک‌ دین‌پژوهان، تحلیلی‌ بر رویکردهای‌ روان‌شناختی، کارکردگرایی‌ اجتماعی‌ از دین‌ به‌ منظور تأیید این‌ فرضیه‌ که‌ در هدایت‌ مردم‌ به‌ وسیلة‌ آموزه‌های‌ دینی‌ و اصول‌ راهبردی‌ آن‌ فراتر از انگیزه‌های‌ ماد‌ی‌ در روابط‌ اجتماعی‌ است‌ و بر نوعی‌ جهان‌بینی‌ اتکا دارد که‌ تکامل‌ جوامع‌ بشری‌ را در رسیدن‌ به‌ علت‌ حاکم‌ بر جهان‌ هستی‌ و باور به‌ خدا تقویت‌ می‌کند. کلید واژگان: دین، رویکرد روان‌شناسی، جامعه‌شناسی‌ دین، کارکردهای‌ اجتماعی. مقدمه‌ شناخت‌ هر موضوع‌ معرفتی، در گرو ارائة‌ تعریفی‌ روشمند از آن‌ است‌ تا در روشنایی‌ تعریفی‌ جامع‌ از موضوع، شناخت‌ آثار و احکام‌ آن‌ میسر شود و از بروز اختلاف‌ در تحلیل‌ مسائل‌ مرتبط‌ به‌ علوم‌ جلوگیری‌ کند. در تعریف‌ دین‌ تاکنون‌ اتفاق‌نظری‌ بین‌ عالمان‌ و صاحب‌نظران‌ صورت‌ نیافته؛ چرا که‌ تلقی‌ از دین‌ به‌ صورت‌های‌ بسیار متنو‌عی‌ جلوه‌گر شده‌ است‌ و طبقه‌بندی‌هایی‌ که‌ از تعاریف‌ به‌ عمل‌ آمده، هیچ‌کدام‌ دربرگیرندة‌ تعریفی‌ قانع‌ کننده‌ از دین‌ نیست؛ چون‌ هر یک، یا جنبه‌ای‌ از دین‌ را در نظر داشته‌ یا این‌ که‌ به‌ کلی‌ از مفهوم‌ آن‌ به‌ دور افتاده‌اند؛ چنان‌که‌ یکی‌ از این‌ طبقه‌بندی‌ها، تعریف‌هایی‌ است‌ که‌ بر حسب‌ وجوه‌ مشترک‌ ادیان‌ به‌ عمل‌ آورده‌اند و عناصر مشترک‌ دین‌های‌ موجود را بررسی‌ کرده‌ و تعریف‌ فراگیری‌ از دین‌ ارائه‌ داده‌اند. از سویی، سختی‌ ترجمة‌ واژة‌ دین‌ در زبان‌های‌ گوناگون‌ نیز بر مشکل‌ تعریف‌ دین‌ افزوده‌ است؛ به‌ طوری‌ که‌ دربارة‌ ریشه‌یابی‌ واژة‌ دین‌(Religion) تردید وجود دارد و نیز بین‌ واژة‌ «Relegere» به‌ معنای‌ برداشتی‌ با دقت‌ کامل‌ و دوباره‌ جمع‌ کردن‌ به‌ مفهوم‌ بیرونی‌ و واژه‌ «Religer» به‌ معنای‌ پیوند بخشیدن‌ که‌ مورد استفاده‌ لاکتسانس‌ بوده‌ است.1


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

آثار فردی و اجتماعی ایمان
ایمان آثار فردی و درونی، و اجتماعی و برونی بسیاری دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‏کنیم:
آثار فردی ایمان
1. لذت معنوی و انبساط روحی: ایمان در وجود انسان، لذتی وصف ناپذیر ایجاد می‏کند البته هر مرتبه از ایمان با چنین لذتی همراه نیست. لذات انسان در عالم دنیا دو دسته است:
الف: لذاتی که اعضا و جوارح ظاهری از ارتباط با عالم ماده کسب می‏کنند. چشم از دیدن زیباییها، گوش از شنیدن صدای خوش و شامه از رایحه دل انگیز لذت می‏برد.
ب: لذاتی که مادی نیستند و ابزار و آلاتشان نیز اعضای محسوس نیست. مانند لذت شهرت و مقام، احساس موفقیت و در بعد انسانی خدمت به همنوع. گاه دلبستگی به خدا و رسول (ص) و اولیای الهی به مرتبه‏ای می‏رسد که در انسان لذت شعف انگیز و ویژه‏ای پدید می‏آورد. این لذت با لذتهای بالا متفاوت است. میان لذتهای مادی و معنوی از دو جهت اختلاف است:
1. لذات معنوی قوی‏تر و ژرف‏تر از لذایذ مادی هستند.
2. لذتهای معنوی پایدارترند.
در روایات از این لذات گاهی به «طعم ایمان یا حلاوت ایمان» تعبیر کرده‏اند و این البته از باب تشبیه معقول به محسوس است و الا حقیقت آن، فوق این معانی است.
طعم و شیرینی ناشی از ایمان برای هر کسی قابل ادراک نیست. این لذت از آن کسانی است که هم به لحاظ درونی و نفسانی و هم به لحاظ اعمال بیرونی شرایط خاصی دارند.
امام صادق (ع) فرموده‏اند:
حرام علی قلوبکم ان تعرف حلاوة الایمان حتی تزهد فی الدنیا 1
بر دلهای شما درک حلاوت ایمان حرام شده است مگر آنکه نسبت به دنیا زهد بورزید.
زهد امری درونی است. در روایتی دیگر، نمونه‏ای از اعمال بیرونی ذکر شده است:


 


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

بحثی پیرامون روانشناسی اسلامی
کلیات روانشناسی
میزگردومصاحبه شونده:غروی، سید محمد
معرفت: پیشینه مطالعاتی مباحث روان شناختی در حوزه علمیه چیست و اساساً حوزه با چه هدفی جدای از فقه و اصول و... به عنوان موضوعات اصلی حوزه به بحث پیرامون بعضی از رشته های علوم انسانی همانند روان شناسی پرداخته است؟
حجة الاسلام غروی: بسم الله الرحمن الرحیم. پیشینه مطالعاتی مباحث روان شناسی در حوزه علمیه را نمی توان به طور دقیق بیان کرد. البته پیش از انقلاب برخی از فضلای حوزه بر حسب نیاز و تشخیص شان مبنی بر این که باید معلومات خود را توسعه دهند با این گونه مطالعات، چه در روان شناسی و چه دیگر علوم انسانی، درگیر بوده اند. شاهد بر این مدّعا، وجود کتاب های تفسیری، اخلاقی و یا اعتقادی است که برخی از استادان و فضلای حوزه پیش از انقلاب نوشته اند و مباحث روان شناسی جدید را در آن ها مطرح کرده اند. البته به عنوان یک نمونه، که فاصله زیادی با انقلاب ندارد، می توانیم به اولین گروه آموزشی مؤسسه در راه حق اشاره نماییم که به سال های 1353 و 1354 باز می گردد. در برنامه درسی این دوره، چند واحد روان شناسی عمومی گنجانیده شده بود که یکی از استادان دانشگاه هم آن را تدریس می کرد. از سال 1360 به بعد، یعنی قبل از انقلاب فرهنگی و بازگشایی دانشگاه ها به طور مشخص روان شناسی به عنوان یکی از موضوعات پژوهشی حوزه مورد توجه قرار گرفت.
در ستاد انقلاب فرهنگی که مسؤولیت اسلامی کردن دانشگاه ها را به عهده داشت، برخی معتقد بودند که اگر واحدهایی از دروس معارف اسلامی به واحدهای دانشگاهی اضافه شود، فضای دانشگاه ها اسلامی می شود. بنا شد این مسأله را با امام(قدس سره) در میان بگذارند که این کار انجام گرفت و حضرت امام(قدس سره)تأکید کردند که این کار در علوم انسانی باید با کمک حوزه انجام گیرد. به دنبال این دیدار، اعضای محترم ستاد انقلاب فرهنگی در جلسه جامعه محترم مدرسین حضور یافته و به تبادل نظر پرداختند. انجام این مهم بر عهده برخی از اعضای جامعه، که مسؤولیت مؤسسه در راه حق را داشتند، گذاشته شد و در این رابطه طرحی تهیه و به تصویب رسید، بودجه ای برای آن در نظر گرفته شد و بنا شد این کار با همکاری استادان دانشگاه و فضلای حوزه که عده ای از آن ها آشنایی نسبتاً خوبی با علوم انسانی داشتند انجام گیرد. مسؤولیت کار به عهده حضرت آیت الله مصباح واگذار گردید و دفتری در قم و تهران به عنـوان دفتر همکاری حوزه و دانشگاه تأسیس شد. یکی از رشته هایی که بنا شد مورد مطالعه و بازنگری قرار گیرد رشته روان شناسی بود.
حاصل کار، تهیه حدود چهل جزوه بود که پس از نقد و بررسی در اختیار برخی استادان قرار گرفت که برخی از آن ها هنوز هم مورد استفاده می باشد. پس از آن، کتاب هایی با این هدف نوشته شد که نمونه ای از آن ها کتاب «مکتب های روان شناسی و نقد آن» و نیز «روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی» است. خلاصه این که، احساس شد این علم نیاز به بازنگری و احیاناً تکمیل و توسعه دارد که با تلفیق با فرهنگ اسلامی می تواند غنی تر و مفیدتر شود و کارآیی بهتری هم داشته باشد. علاوه بر این، اصولاً روان شناسی علمی است که برای حوزه ها مفید است و این داد و ستد بین روان شناسی و حوزه می تواند اثرات مفیدی به نظام آموزش حوزه و دانشگاه داشته باشد.
معرفت: جناب استاد! از لزوم بازنگری در رشته روان شناسی و همچنین بهره گیری از یافته های روان شناسی در حوزه علمیه صحبت کردید، سؤالی که مطرح می شود این است که ارتباط روان شناسیویا سایر رشته های علوم انسانی با دین چیست و بر این اساس آیا ما می توانیم رشته های علوم انسانیواجتماعی را با پسوند اسلامی مطرح کنیم و از مقوله ای به نام روان شناسی اسلامی سخن بگوییم؟
حجة الاسلام غروی: علوم انسانی در دامان فرهنگ غرب و به خصوص فلسفه غرب به وجود آمده، رشد نموده اند و معمولاً دیدگاه های کلان آن برخاسته از دیدگاه های فلسفی است. شاهد بر این مطلب مکاتب گوناگون روان شناسی است که علی رغم تأکید بر روش تجربی در آن ها، همه داده ها و نظریات روان شناسی دقیقاً برخاسته از تجارب علمی به معنای دقیق کلمه نیست و عملاً در پاره ای از موارد آمیخته با تحلیل و تعمیم هایی است که گاهی برخی از بخش های این نظریات را دیدگاه های فلسفی و جریانات فکری خاصی تأمین می کنند. از این رو، ما نمی توانیم ادعا کنیم که چون این علوم، تجربی هستند، نقش اصلی را عملاً تجربه ایفا می کند. این حقیقتی است که حتی روان شناسان بزرگ هم بدان معترفند. از سوی دیگر، اگر نظریه پردازان علوم انسانی در مقوله های فلسفی و دیدگاه های جهان بینی به گونه ای صحیح بیندیشند و آن نگرش ها را مبنا قرار دهند، چه بسا نتایج و گزینه های به گونه ای دیگر رقم بخورد. اجمالاً علوم انسانی چون موضوع آن انسان است و اصولاً مکاتب مختلف به انسان به گونه ای خاص نگاه کرده اند و حتی موضوعات انسانی را مورد مطالعات علمی و تجربی قرار داده اند، در نتیجه گاهی دچار افراط و تفریط شده اند.


 


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

مبانی روان شناختی ارتباط مؤثر والدین با فرزندان در محیط خانواده
مقدّمه
خانواده، یک سازمان اجتماعی کوچک است که روابط اعضای آن، بخصوص روابط والدین با فرزندان، مهم ترین عنصر شکل دهنده این سازمان است. رشد مطلوب و سالم فرزندان در تمام ابعاد مرهون ارتباط مؤثر و مطلوب والدین با فرزندان می باشد. تحلیل های نظری و تجربی بسیاری به ارتباط مؤثر والدین با فرزندان اختصاص یافته است و برای آن اهمیت و ارزش خاصی قایل شده اند.
از سوی دیگر، مطالعات و تحقیقات فراوانی به اثر فرزند بر هر یک از والدین و دیگر اعضای خانواده و یا بر کل خانواده به عنوان یک رابطه دوجانبه و تأثیر متقابل توجه داشته اند، اما بررسی مبانی روان شناختی ارتباط مؤثر و مطلوب والدین بر فرزندان از مهم ترین مسائل در حریم خانواده و سلامت روانی آن تلقّی می شود. آگاهی و شناخت کافی و عمیق از این مبانی می تواند ما را در پرورش شخصیت سالم فرزندان در خانواده یاری رساند و روش های مناسب و مؤثر را برای چگونگی و نحوه ارتباط والدین با فرزندان به دست دهد.
این نوشتار، با تکیه بر برخی یافته های نظری و نیز به پشتوانه برخی پژوهش های انجام گرفته، در پی یافتن و بیان مبانی روان شناختی ارتباط مؤثر والدین با فرزندان می باشد.
الف. نگرش 1
اولین و مهم ترین مبنای روان شناختی ارتباط مؤثر والدین با فرزندان در حریم خانواده، نوع نگرش والدین به جهان و انسان است. در ابتدا به بررسی واژه نگرش می پردازیم:
نگرش عبارت است از یک روش نسبتاً ثابت در فکر، احساس و رفتار نسبت به افراد، گروه ها و موضوع های اجتماعی یا قدری وسیع تر، در محیط فرد. مؤلفه های نگرش عبارتند از: افکار و عقاید، احساسات یا عواطف و تمایلات رفتاری. بنابراین، همان گونه که محققان نیز گفته اند، می توان برای نگرش سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری در نظر گرفت. 2 نگرش یک سازه فرضی و دارای ویژگی های متعددی است; از جمله:
1. مؤلفه های نگرش با یکدیگر تعامل دارند.
2. مؤلفه های هر نگرش با یکدیگر تناسب سطح دارند. معمولا وقتی بعد شناختی آن عمیق و ریشه دار و وابسته به ارزش های مهم باشد، به همان نسبت بُعد عاطفی آن نیز محکم و ریشه دار بوده و به تبع آن، آمادگی روانی فرد برای رفتار مناسب نیز بیشتر است.
3. نگرش از ویژگی های اصلی یا فرعی برخوردار است. نگرش های اصلی بر نگرش های فرعی تأثیر مستقیم دارند; بیشتر درونی شده اند و کمتر به موقعیت ها و شرایط خارجی وابسته اند. اما نگرش های فرعی هر قدر فرعی باشند وابستگی بیشتری به شرایط محیطی دارند.
حال اگر ایمان یک نگرش اصلی تلقّی شود، می توان در پرتو یک تحلیل عقلی آن را یک حالتی روانی دانست که در هر انسانی ممکن است ایجاد شود و دارای سه مؤلفه «عقیده و شناخت»، «علقه قلبی و عاطفی» و «رفتار ظاهری» می باشد. در واقع، ما ابتدا نسبت به موضوعی شناخت پیدا می کنیم و سپس نسبت به آنچه شناخته ایم جهت گیری عاطفی و انگیزشی اتخاذ می کنیم و در نهایت، بر اساس آن شناخت و آن انگیزش کیفیت رفتار خود را تعیین می کنیم.
بنابراین، ایمان به خدا به عنوان یک نگرش اصلی بر زندگی خانوادگی و ارتباط اعضای خانواده و از جمله ارتباط والدین با فرزندان، مؤثر است و آن را می توان به عنوان یک مبنای روان شناختی برای ارتباط مؤثر مطرح ساخت.
کسانی که معتقدند پدر یا مادر شدن یک مسئولیت الهی یا امری مقدس است در ایجاد ارتباط و حفظ آن به شکل مطلوب و مؤثر نقش فراوانی دارند; زیرا ارزش یک امر قدسی فراتر از امور عادی و مادی است و همچون دیگر امور مقدس و معنوی تناسب بیشتری با بعد اصیل انسان پیدا می کند. شاید به همین دلیل باشد که در تعالیم اسلامی بر مسئولیت والدین در برابر فرزندان و تقدس و ارزش معنوی آن بسیار تأکید شده است و والدین را به محبت کردن و مورد رحمت و لطف خویش قرار دادن فرزندان توصیه می کند. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «خدا بنده ای را که فرزند خود را بسیار دوست می دارد، مورد رحمت خویش قرار می دهد.» 3
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: «نگاه محبت آمیز پدر به صورت فرزند عبادت است.» 4 و یا در جای دیگر فرمود: «هر بوسه ای که والدین نثار فرزند می کنند درجه ای مثبت به دست می آورند.» 5
در مقابل، کسانی که فرزند را به عنوان امری مزاحم زندگی می دانند و نگرش منفی به فرزند دارند هرگز نمی توانند با روش محبت آمیزی ـ که یکی از نیازهای اساسی نیاز به محبت است ـ با فرزند خود برخورد کنند، چه رسد به اینکه بخواهند رابطه مؤثر و مطلوب با وی داشته باشند.


 


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

تربیت کودکان در سیره علی(ع)
شرافت و اصالت خانوادگی
خانواده، به منزله درختی است که فرزندان، میوه‌های آنند. همچنین، می‌توان خانواده را به زمینی تشبیه کرد، که کودکان، گیاهان آن به شمار می‌روند. قرآن کریم می‌فرماید:«و البلد الطیب یخرج نباته باذن ربه والذی خبث لا یخرج الا نکدا»[اعراف/85] (و سرزمین خوب گیاه آن به فرمان پروردگارش می‌روید، و زمین بد جز اندک گیاهی از آن پدید نمی‌آید).
خانواده‌ها نیز چنین وضعی دارند. اصالت و شرافت خانوادگی چنان اهمیتی دارد، که می‌تواند به عنوان معیاری اطمینان بخش در مسائل تربیتی استفاده شود. قرآن وقتی ماجرای تولد حضرت عیسی(ع) را مطرح می‌کند، تأکید می‌نماید که مردم در خصوص خانواده مریم جز شرافت، نجابت و پاکی نمی‌دیدند. و لذا، از اینکه می‌دیدند که او طفلی به دنیا آورده است، غرق در شگفتی و حیرت شده بودند. اما به این حقیقت توجه نداشتند که همین زمینه پاک خانوادگی، خود بهترین دلیل بر شایستگی مریم بود.[ر. ک: مریم/29 ـ 30].
حضرت علی(ع) اهمیت انکارناپذیر وراثت در تربیت را تأکید کردند، و نقش آن را در شکل گیری شخصیت آدمی، این گونه یادآور شدند:«حسن الاخلاق برهان کرم الاعراق»(اخلاق خوب، حجتی بر فضیلت خانوادگی است) [آمدی، غررالحکم، ج3، 392) به اعتقاد حضرت علی(ع)، وراثت بستری است که خصال و رفتارهای آدمی را سامان می‌دهد. ایشان نیکوترین افراد را از نظر خلق، پاکترین آنان به لحاظ اصالت خانوادگی می‌داند[آمدی، غررالحکم، ج2، 405]. امام علی(ع) نقش وراثت را در بروز رفتاری آدمی، جدی و مهم تلقی می‌کنند و می‌فرمایند:«اذا کرم اصل الرجل کرم مغیبه و محضره» (وقتی ریشه آدمی شرافت داشته باشد، نهان و آشکارش شریف خواهد بود)[آمدی، غررالحکم، ج3، 188].
علمای زیست‌شناسی و روان‌شناسی، انتقال بسیاری از صفات: جسمانی و روانی، و مجموعه‌ای از حالات: اخلاقی و عملی از پدر و مادر یا خویشاوندان را وراثت دانسته‌اند، حضرت علی(ع) در این باره، از کلمه«عرق» استفاده کرده‌اند. این، همان کلمه «ژن» است که باعث و عامل انتقال خصوصیات ارثی معینی از نسلی به نسل دیگرند[شریعتمداری، روان‌شناسی تربیتی، 60] معمولاً کلم?«مزاج» درباره امور وراثتی، و لفظ«خُلق» در خصوص خصال اکتسابی استعمال می‌شود. البته، اینکه خلق را کسبی می‌دانیم، به ارثی بودن آن لطمه‌ای نمی‌زند؛ زیرا می‌تواند در عین موروثی بودن اکتسابی هم باشد[حجتی، اسلام و تعلیم و تربیت، 90؛ فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج1، 61]
فرزندان شریف را باید در خاندانهای پرمایه و ریشه‌دار جستجو کرد. حضرت علی(ع) از چنین خاندانی است و عبارت:«اصلاب شامخة و ارحام مطهرة» که در زیارتها خطاب به خاندان پیامبر(ص) خوانده می‌شود، درباره آن پیشوای پرهیزکاران صادق است. امیرمؤمنان در نامه‌ای خطاب به معاویه در مقایسه‌ای میان خاندان خود ـ با بهترین وراثت ـ و امویان ـ با وراثتی پست ـ فرمودند:«اما گفته تو که ما فرزندان عبد مناف هستیم؛ اگر چه تبارمان یکی است، اما امیه به پایه هاشم نمی‌رسد. و نمی‌توان حرب را با عبدالمطلب، در یک رتبه و منزلت قرار داد. ابوسفیان با ابوطالب قابل قیاس نمی‌باشند. آن که در راه خدا هجرت نمود، همانند کسی نیست که رسول اکرم(ص) آزادش فرمود. و خاندانی را که حسبی است شایسته، همچون کسی نمی‌باشد که خود را بدان خاندان بسته. و نه با ایمان درست کردار، چون دروغگوی اهل دغل. چه بد است که پسری پیرو پدر شود و در پی او به آتش دوزخ افکنده گردد[نهج البلاغه، نامه 17]


 


ادامه مطلب...

دوشنبه 88 اسفند 3 , ساعت 6:30 عصر

مشاوره الگویی برتر در آموزش دینی به نوجوانان
مقدّمه
بدون تردید، یکی از مهم ترین رسالت های دانش آموختگان علوم و معارف الهی، آموزش آموزه های دینی به دیگران، به ویژه نوجوانان و جوانان، است، و این تکلیفی است که خداوند در مرحله نخست به عهده انبیا(علیهم السلام) گذارده ـ چه اینکه در قرآن کریم فرمود: (هو الذی بعثَ فی الاُمیّینَ رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یُعلمهم الکتابَ و الحکمة.) (جمعه: 2) خداوند در این آیه، پیامبر(صلی الله علیه وآله) را به عنوان معلّم کتاب و حکمت، که همان معارف الهی و آموزه های دینی است، معرفی نموده و سپس این مسئولیت را متوجه کسانی دانسته که بر اساس فرمان الهی به مراکز علوم اسلامی ـ یعنی حوزه های علمیه و دانشگاه ها ـ رفته اند و فرمود: (فَلولا نَفَر مِن کلِّ فرقة مِنهم طائفةً لیتفقَّهوا فی الدّین و لیِنُذروا قومَهم اذا رجعوا الیهم لعلّهم یحذرونَ) (توبه: 122) آنان که در بخش یا بخش هایی از معارف دینی تفقّه پیدا کرده اند، باید به میان مردم و ترجیحاً قوم خودشان برگردند و آن ها را با دین آشنا کنند.
اما سؤال اصلی اینجاست که «چگونه می توان معارف دینی را به دیگران، به ویژه جوانان، آموخت؟» پاسخ گویی به این سؤال مستلزم چند امر است که بدون توجه به آن ها، پاسخ گویی دشوار است و ارائه راهکار مناسب برای آموزش آموزه های دینی به جوانان امکان پذیر نیست.
اول. جوان کیست و چه ویژگی هایی دارد؟ مخاطب شناسی یکی از مهم ترین مسائلی است که در آموزش باید به آن توجه کرد. اگر یک سخنران مخاطبان خود را نشناسد و نداند آن ها در چه دوره ای از تحوّل شناختی، انگیزشی و توانشی هستند، معلوم نیست مطالب او هرقدر هم ارزشمند، دقیق و علمی باشند، مؤثر واقع شوند; زیرا یا مطالب او در سطح شناختی مخاطب نیستند و یا تناسبی با نیازهای او ندارند. در نتیجه، مخاطب انگیزه ای برای گوش دادن و فراگیری آن ها ندارد; چنان که یک معلم اگر نداند سر چه کلاسی رفته است و از دانش آموزان خودش هیچ اطلاعاتی نداشته باشد تدریسش مؤثر واقع نخواهد شد. بنابراین، شناخت مخاطب از لحاظ ویژگی های عاطفی ـ ذهنی باید موردتوجه معلمانومبلّغان دینی قرار گیرد.
دوم. شناسایی الگوهای آموزشی است. کسی که می خواهد مطلبی را به دیگری آموزش دهد، باید به سبک و سیاق آموزش و همچنین الگوهای آموزشی آشنایی داشته باشد; زیرا هر مخاطبی را نمی توان با هر سبکی آموزش داد. به عبارت دیگر، هر الگوی آموزشی متناسب با افراد خاصی است و همه افراد را با یک الگو نمی توان آموزش داد. بنابراین، دانش آموختگان دین، که می خواهند در قالب مبلّغ یا معلم، و یا مشاور و راهنما آموزه های دینی را به دیگران آموزش دهند، علاوه بر شناسایی مخاطبان، باید با شیوه های آموزشی گوناگون آشنایی داشته باشند و دارای مهارت های لازم آموزشی باشند.
سوم. تدریس یا تبلیغ معارف دینی


 


ادامه مطلب...

<   <<   41   42   43   44   45   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ